English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collector U فراهم اورنده
collectors U فراهم اورنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bearer U اورنده
bearers U اورنده
grower U عمل اورنده
catcher U بدست اورنده
colleotor U جمع اورنده
compiler U گرد اورنده
gatherer U گرد اورنده
presager U خبر اورنده
processor U عمل اورنده
procurer U بدست اورنده
regenarate U از نو بوجود اورنده
resuscitator U بهوش اورنده
securer U بدست اورنده
shaper U بشکل در اورنده
sustainer U تاب اورنده
providers U بدست اورنده
irritants U به خشم اورنده
growers U عمل اورنده
irritant U به خشم اورنده
aliquant U باقی اورنده
provider U بدست اورنده
collector U گرد اورنده
acquirer U بدست اورنده
collectors U گرد اورنده
wrangler U گرد اورنده احشام
curing compound U مایه عمل اورنده
irritants U بخشم اورنده ازارنده
irritant U بخشم اورنده ازارنده
producers U عمل اورنده سازنده باراورنده
self tightening U برنفس خویش فشاروارد اورنده
producer U عمل اورنده سازنده باراورنده
snoopy U بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
resumptive U ادامه دهنده دوباره بدست اورنده
hemostat U عامل بند اورنده جریان خون
reviver U تجدید حیات کننده بهوش اورنده
cancelled cheque U چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
whorls U فراهم
to the fore U فراهم
whorl U فراهم
procured U فراهم کردن
unaccommodated U فراهم نشده
trooping U فراهم امدن
procuring U فراهم کردن
troop U فراهم امدن
get together U فراهم اوردن
avaiiability U فراهم بودن
procures U فراهم کردن
procure U فراهم کردن
get-togethers U فراهم اوردن
accrete U فراهم کردن
procurance U فراهم سازی
effecturate U فراهم کردن
accrete U فراهم شدن
get-together U فراهم اوردن
cater U فراهم نمودن
foregather U فراهم امدن
forgather U فراهم امدن
catered U فراهم نمودن
exterminatory U فراهم کننده
ingathering U فراهم اوری
catering U فراهم نمودن
caters U فراهم نمودن
trooped U فراهم امدن
to bring a bout U فراهم کردن
work up U کم کم فراهم کردن
to find in U فراهم کردن
available U دردسترس فراهم
assembled U فراهم اوردن
congestion U فراهم امدگی
to d. on U فراهم اوردن
to call together U فراهم اوردن
to come about U فراهم شدن
assembles U فراهم اوردن
to get together U فراهم اوردن
assemble U فراهم اوردن
to bring about U فراهم کردن
obtain U فراهم کردن گرفتن
provides U وسیله فراهم کردن
provide U وسیله فراهم کردن
accru U اجتماع فراهم شدگی
obtains U فراهم کردن گرفتن
to obtain something U فراهم کردن چیزی
procurer U فراهم سازنده جاکش
obtained U فراهم کردن گرفتن
To raise money. U پول فراهم کردن
raise money U فراهم کردن پول
jockeys U با حیله فراهم کردن
to get [hold of] something U فراهم کردن چیزی
to bring something U فراهم کردن چیزی
ready money U پول فراهم شده
means are not a U وسایل فراهم نیست
jockey U با حیله فراهم کردن
entails U شامل بودن فراهم کردن
occasion U موجب شدن فراهم کردن
occasioned U موجب شدن فراهم کردن
gagged U مانع فراهم کردن برای
occasions U موجب شدن فراهم کردن
gag U مانع فراهم کردن برای
gags U مانع فراهم کردن برای
gagging U مانع فراهم کردن برای
occasioning U موجب شدن فراهم کردن
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
getting U بدست اوردن فراهم کردن
entail U شامل بودن فراهم کردن
entailed U شامل بودن فراهم کردن
gets U بدست اوردن فراهم کردن
to gather together U جمع کردن فراهم اوردن
entailing U شامل بودن فراهم کردن
get U بدست اوردن فراهم کردن
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
obstructively U با قصد فراهم کردن مانع
capacity U فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities U فضای فراهم برای ذخیره سازی
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
pools U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
to mediate a result U وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
pooled U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
pool U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to raise the wind U پول برای مقصودی فراهم کردن
to reseat a theatre U صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
software U که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
menu U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
menus U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
give (someone) a hard time <idiom> U لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
in a pinch <idiom> U بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
Everything worked out well. U همه چیز جور در آمد ( وسایل کار فراهم شد )
eudemonism U اخلاقیاتی که منظوران فراهم کردن خوشی وسعادت است
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
knight of the post U کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
capacity U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
capacities U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
frameworks U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
framework U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
texts U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
globally U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
global U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
text U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
magnetic U و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
demands of providing healthy living and working conditions U خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
languages U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
language U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
users U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
newsgroup U خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
text U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
eudaemonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
eudaimonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
texts U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
random access U رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
routines U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
logical U LU ارتاط بین وسایلی و LU را فراهم میکند و یک پروتکل peer-to-Reer است
random access U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
transmission U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
intermediate U پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
transmissions U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
lu U مجموعه پروتکلهای IBM که امکان ارتباط روی شبکه SNA را فراهم میکند. LU
miming U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
mimes U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
mimed U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
input/output U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
mime U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
opens U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opened U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
users U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
i/o U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
providers U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
universal U کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
tested U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
optical U اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
sideways ROM U نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
user U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com