Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
simulation
U
فاهر سازی
simulations
U
فاهر سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aspect
U
روش فاهر سازی چیزی
aspects
U
روش فاهر سازی چیزی
affectedly
U
از روی فاهر سازی
Other Matches
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
rind
U
فاهر
surfaces
U
فاهر
the outward state
U
فاهر
manifests
U
فاهر
manifesting
U
فاهر
manifest
U
فاهر
rinds
U
فاهر
face
U
فاهر
squalid
U
بد فاهر
exteriority
U
فاهر
externals
U
فاهر
appearance
U
فاهر
external
U
فاهر
mien
U
فاهر
guise
U
فاهر
guises
U
فاهر
apparent
U
فاهر
superficial
U
فاهر
ostensible
U
فاهر
manifested
U
فاهر
appearances
U
فاهر
outsides
U
فاهر
groomed
U
فاهر
surface
U
فاهر
on the surface
U
در فاهر
surfaced
U
فاهر
guize
U
فاهر
externally
U
فاهر
faces
U
فاهر
sensations
U
فاهر
superficies
U
فاهر
semblable
U
فاهر
sensation
U
فاهر
outside
U
فاهر
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
habit
U
مشرب فاهر
outwardly
U
برحسب فاهر
appearances
U
فاهر نمایش
personal appearance
U
وضع فاهر
spring
U
فاهر شدن
habits
U
مشرب فاهر
faces
U
فاهر منظر
face
U
فاهر منظر
springs
U
فاهر شدن
hue
U
تصویر فاهر
hues
U
تصویر فاهر
affecter
U
فاهر ساز
surface
U
رویه فاهر
surfaces
U
رویه فاهر
formalist
U
فاهر پرست
surfaced
U
رویه فاهر
pro forma
U
از لحاظ فاهر
nominally
U
بصورت فاهر
appearance
U
فاهر نمایش
turn up
U
فاهر شدن
the out ward eye
U
چشم فاهر
garb
U
کسوت فاهر
hermaphrodite
U
خنثی فاهر
aspects
U
صورت فاهر
settings
U
وضع فاهر
setting
U
وضع فاهر
look
U
فاهر شدن
turned out
U
فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
looked
U
فاهر شدن
outward show
U
صورت فاهر
looks
U
فاهر شدن
in outward show
U
بصورت فاهر
aspect
U
صورت فاهر
merged
U
دشمن فاهر شد
similitude
U
بیرون فاهر
hermaphrodites
U
خنثی فاهر
outside appearance
U
صورت فاهر
outsight
U
فاهر بینی
trumpery
U
خوش فاهر
turn-ups
U
فاهر شدن
seemed
U
فاهر شدن
seems
U
فاهر شدن
seem
U
فاهر شدن
gloss
U
جلوه فاهر
to out ward seeming
U
برحسب فاهر
to make ones a
U
فاهر شدن
semblance
U
صورت فاهر
outward show
U
نمایش فاهر
the outward man
U
انسان فاهر
exposed
U
فاهر شده
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
for a sake
U
برای حفظ فاهر
show up
<idiom>
U
فاهر شدن ،رسیدن
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
resurface
U
دوباره فاهر شدن
resurfaces
U
دوباره فاهر شدن
resurfaced
U
دوباره فاهر شدن
phantasm
U
فاهر فریبنده سایه
pro forma
U
برای صورت فاهر
judge by appearances
U
حکم به فاهر کردن
seeming
U
فاهر نما زیبایی
the outer man
U
وضع فاهر شخص
phantoms
U
منظر فاهر فریبنده
outward things
U
جهان برونی یا فاهر
phantom
U
منظر فاهر فریبنده
of the surface
U
در صورت فاهر از بیرون
to keep up appearances
U
حفظ فاهر کردن
develop
U
فاهر کردن عکس
on the surface
U
درصورت فاهر از بیرون
verisimilar
U
دارای فاهر حقیقی
exposure
U
فاهر شدن عکس
exposures
U
فاهر شدن عکس
out
U
رفتن فاهر شدن
out-
U
رفتن فاهر شدن
pro forma
U
منباب فاهر فاهری
develops
U
فاهر کردن عکس
outed
U
رفتن فاهر شدن
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
notation
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
scarious
U
دارای فاهر خشک وپلاسیده
looked
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
look
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
notations
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
specious
U
دارای فاهر زیبا وفریبنده
hued
U
دارای فاهر ونمای مخصوص
stuffed shirt
U
ادم خوش فاهر وتوخالی
stuffed shirts
U
ادم خوش فاهر وتوخالی
reasonable and probable cause
U
علت معقول و به فاهر درست
cycles
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycles
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycled
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycled
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycle
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
to evolve a fact
U
چگونگی امری را فاهر کردن
paradoxical
U
در فاهر مهمل و درواقع درست
looks
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
turn up
<idiom>
U
به طور ناگهانی فاهر شدن
deponont
U
در فاهر مجهول و در باطن معلوم
acronical
U
فاهر شونده در غروب افولی
rounding
U
ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
opportunity target
U
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
acronichal
U
فاهر شونده در غروب افولی
sterling
U
فاهر وباطن یکی واقعی
project
U
فاهر کردن نشان دادن
projected
U
فاهر کردن نشان دادن
projects
U
فاهر کردن نشان دادن
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
developer
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developers
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
i did it for show
U
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
pop up
<idiom>
U
غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
page
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
paged
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
proteranthous
U
دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
pages
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
outwardness
U
کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
whited
U
ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
deusexmachina
U
شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
expose
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposing
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
clothes horses
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
textualism
U
اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
exposes
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
print
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
prints
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
exteriorize
U
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
clothes horse
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
transient
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
latensification
U
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
transients
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
generations
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
times
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
VBScript
U
مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
drop down menu
U
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com