Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
Military aid with no strings attached .
U
کمکهای نظامی بدون قید وشرط
caveator
U
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit
U
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination
U
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
thorough going
U
بی قید وشرط
unreserved
U
بی قید وشرط
deliveries
U
تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
delivery
U
تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
to give up the ghost
U
جان تسلیم کردن روح تسلیم کردن
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
he was refused employment
U
کردند
they proclaimed him sovereign
U
اعلان کردند
they mulcted him
U
او را جریمه کردند
they put their heads together
U
با هم مشورت کردند
The trees are in bloom .
U
درختها گه کردند
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
they put up a good fight
U
جنگ خوبی کردند
what a ready welcome i found!
U
چه حسن استقبالی از من کردند !
they had words
U
باهم نزاع کردند
They escaped under cover of darkness.
U
درتاریکی شب فرار کردند
potsdom agreement
U
تاکید وتشریح کردند
They pinched my keys.
U
کلیدهایم رابلند کردند
They greeted each other.
U
با هم سلام وتعارف کردند
It was required of me . They imposed it on me .
U
آنرا به من تکلیف کردند
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
they were made one
U
یعنی باهم عروسی کردند
The kids stamped on the ants .
U
بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
they poured toward that city
U
سوی ان شهر هجوم کردند
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
They were talking in Spanish .
U
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
its was extended
U
مدت اعتبارانرا دراز کردند
bombers raided the city
U
بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
He was deported from Iran.
U
اورااز ایران اخراج کردند
They beat each other black and blue.
U
همدیگر را خونین ومالین کردند
They shook hand and made up.
U
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
The soldirs leg was amputated .
U
پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
They searched the whole town .
U
تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
the exercised thier veto
U
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
she was shot for a spy
U
اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
He was framed.
U
برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
he paid through the nose
U
زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
We sent for the doctor.
U
برای ما این دکتر را صدا کردند.
bombers raided the city
U
بمب افگن هابران شهرحمله کردند
Fatimid
U
[پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
I had my car broken into last week.
U
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
total demand
U
تقاضای کل
at the instance of
U
به تقاضای
at the request of
U
تقاضای
aggregate demand
U
تقاضای کل
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
inns of chancery
U
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
They I got confused .
U
آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
they howled the speaker down
U
سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
Everybody condemned his foolish behaviour .
U
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
corinthian brass or bronze
U
یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
The bandits stripped him of all his belongines .
U
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
giving
U
تقاضای رای
request substitution
U
تقاضای تعویض
request to send
U
تقاضای ارسال
at my request
U
مطابق با تقاضای من
re claim
U
تقاضای مجدد
applications
U
تقاضای کار
application
U
تقاضای کار
application for loan
U
تقاضای وام
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
national demand
U
تقاضای ملی
pop the question
<idiom>
U
تقاضای ازدواج
complementary demand
U
تقاضای مکمل
market demand
U
تقاضای بازار
joint demand
U
تقاضای مشترک
at the instance of
U
بر حسب تقاضای
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
give
U
تقاضای رای
gives
U
تقاضای رای
factor demand
U
تقاضای عوامل
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
effective demand
U
تقاضای موثر
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
elastic demand
U
تقاضای با کشش
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
final demand
U
تقاضای نهائی
composite demand
U
تقاضای مرکب
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The planes pin- pointed the enemy targets .
U
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
taxed
U
تحمیل تقاضای سنگین
tax
U
تحمیل تقاضای سنگین
demanded
U
تقاضای خرید کالا
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
demands
U
تقاضای خرید کالا
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
law of downward sloping demand
U
قانون تقاضای نزولی
toa for a job or position
U
تقاضای شغل کردن
demand
U
تقاضای خرید کالا
taxes
U
تحمیل تقاضای سنگین
downward sloping demand curve
U
منحنی تقاضای نزولی
apply for a divorce
U
تقاضای طلاق کردن
credit application
U
تقاضای گشایش اعتبار
rpo
U
تقاضای مظنه قیمت
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
oyer
U
تقاضای استماع یا دادرسی
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
leet
U
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
The room is bare of furniture .
U
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Few reporters dared to enter the war zone.
U
چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Boers
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Our children have all left home now, but
[except]
[bar]
one.
U
همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
U
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Boer
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
layer
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
To ask for political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
call of more
U
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurrer
U
تقاضای تاخیر درصدور حکم
reclamation
U
تقاضای جبران خسارت کردن
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
request time out
U
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
put the bite on someone
<idiom>
U
از کسی تقاضای پول کردن
layers
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
rts
U
Send To Request تقاضای ارسال
demurs
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
demurring
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demur
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
To seek political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demurred
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
myrmidon
U
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
blue bark
U
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
nonce word
U
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
postulancy
U
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
sabbatical year
U
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
Quantel
U
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
mohock
U
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge
U
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
reclama
U
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
ARQ
U
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
generation
U
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generations
U
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
livery
U
تسلیم
self submission
U
تسلیم
resigns
U
تسلیم
non resistance
U
تسلیم
liveries
U
تسلیم
resign
U
تسلیم
deliveries
U
تسلیم
compliance
U
تسلیم
surrendered
U
تسلیم
rendition
U
تسلیم
compromis
U
تسلیم
consignation
U
تسلیم
submission
U
تسلیم
surrendering
U
تسلیم
resignation
U
تسلیم
renditions
U
تسلیم
surrenders
U
تسلیم
resignations
U
تسلیم
delivery
U
تسلیم
surrender
U
تسلیم
deference
U
تسلیم
capitulation
U
تسلیم
quietism
U
تسلیم
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
reclamation
U
تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
to give in charge
U
تسلیم کردن
quit
U
تسلیم شدن
self surrender
U
تسلیم نفس
surrendered
U
تسلیم شدن
surrenders
U
تسلیم شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com