Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
LUT
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
Other Matches
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
slide rules
U
خط کش محاسبه
prediction
U
محاسبه
computation
U
محاسبه
computing
U
محاسبه
computations
U
محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
predictions
U
محاسبه
calculation
U
محاسبه
analysis
U
محاسبه
calculating machine
U
ماشین محاسبه
recalculation
U
تجدید محاسبه
compute
U
محاسبه کردن
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
predicted
U
محاسبه شده
design
U
طرح و محاسبه
unit of account
U
واحد محاسبه
designs
U
طرح و محاسبه
computed
U
محاسبه کردن
computes
U
محاسبه کردن
calculation sheet
U
برگ محاسبه
calculating factor
U
ضریب محاسبه
calk
U
محاسبه کردن
cam calculation
U
محاسبه کرو
calculated field
U
فیلد محاسبه
design load
U
بارمبنای محاسبه
computation
U
نتیجه محاسبه
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
computations
U
نتیجه محاسبه
accounting price
U
قیمت محاسبه
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
account
U
محاسبه نمودن
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
computability
U
قابلیت محاسبه
computational
U
اشتباه در محاسبه
computable
U
محاسبه پذیر
approximation
U
محاسبه ملایم
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
approximations
U
محاسبه ملایم
double counting
U
محاسبه مضاعف
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
optimal recalculation
U
محاسبه مجدد بهینه
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
automatic recalculation
U
محاسبه مجدد خودکار
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
calculated altitude
U
ارتفاع محاسبه شده
computing
U
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
ration factor
U
ضریب محاسبه جیره
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
tallied
U
محاسبه چوب خط زدن
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
computed price
U
قیمت محاسبه شده
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
predicted
U
از قبل محاسبه شده
load adjuster
U
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
recalculation method
U
روش محاسبه عدد
row wise recalculation
U
محاسبه مجدد سطری
integral calculus
U
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
natural recalculation
U
محاسبه مجدد طبیعی
computable function
U
تابع محاسبه پذیر
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
tallies
U
محاسبه چوب خط زدن
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
manual recalculation
U
محاسبه مجدد دستی
tallying
U
محاسبه چوب خط زدن
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
compute
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
algorithms
U
محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm
U
محاسبه عددی حساب رقومی
strategically
<adv.>
U
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
computed
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
design for flexture and shear
U
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
computes
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
interpolations
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law
U
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
basket purchase
U
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolation
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
expansion
U
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation
U
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
fit
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
fits
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
backwards
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
parallels
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
parallelled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference
U
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
parallel
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
sensible
U
قابل درک قابل رویت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
DX
U
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
calculates
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
paged address
U
آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
fallout prediction
U
محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
background
U
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
backgrounds
U
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
trend line
U
یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
prediction
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
cpu
U
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
A clear conscience fears no accusation
<proverb>
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
predictions
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
plastic analysis
U
محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com