Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inadaptable
U
غیر قابل توافق ناسازگار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conformable
U
قابل توافق
adaptable
U
قابل توافق
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
We have agreed in princeple .
U
درکل توافق کرده ایم ( توافق درکلیات )
enewal of contract by tacit agreement
U
تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
discordant
U
ناسازگار
maladjusted
U
ناسازگار
unadjusted
U
ناسازگار
hedgehoggy
U
ناسازگار
insalubrious
U
ناسازگار
instansigent
U
ناسازگار
disagreeable
U
ناسازگار
maladapted
U
ناسازگار
aliens
U
ناسازگار بودن
ill-assorted
U
ناسازگار - ناهمجور
conflictive
U
بهم ناسازگار
incompatibly
U
بطور ناسازگار
inconsistently
U
بطور ناسازگار
alien
U
ناسازگار بودن
uncompromisingly
U
سخت ناسازگار
uncompromising
U
سخت ناسازگار
abhorrent
U
بیمناک ناسازگار
adverse
U
ناسازگار مضر
ill sorted
U
ناسازگار ناپسند
insociable
U
ناسازگار غیرقابل معاشرت
incompossible
U
منافی یکدیگر ناسازگار
mutually exclusive
U
دو به دو ناسازگار مانعه الجمع
irreconcilable
U
جور نشدنی ناسازگار
aliens
U
ناسازگار غریبه بودن
alien
U
ناسازگار غریبه بودن
incongruously
U
بطور ناجوریا ناسازگار
conflicts
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicted
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflict
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
hedge hog
U
ماشین لاروبی ادم ناسازگار
incompatible
U
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
link
U
تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
platform
U
نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platforms
U
نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
consent
U
توافق
accommodation
U
توافق
accommodations
U
توافق
to come to an understanding
U
توافق
coincidences
U
توافق
coincidence
U
توافق
concord
U
توافق
band
U
توافق
commensurableness
U
توافق
commensurability
U
توافق
keeping
U
توافق
accord
U
توافق
accorded
U
توافق
accords
U
توافق
concurrence
U
توافق
concent
U
توافق
bands
U
توافق
settlements
U
توافق
conciliation
U
توافق
agreement
U
توافق
rapport
U
توافق
concert
U
توافق
concerts
U
توافق
adaptations
U
توافق
adaptation
U
توافق
analogies
U
توافق
consistency
U
توافق
consented
U
توافق
consenting
U
توافق
consents
U
توافق
analogy
U
توافق
settlement
U
توافق
agreements
U
توافق
maladapted
U
بی توافق
arbitration agreement
U
توافق بر حکمیت
adaption
U
توافق سازش
adaptableness
U
قابلیت توافق
outline agreement
U
توافق اولیه
breach
U
خطای رد یک توافق
accompt
U
سازگاری توافق
agreement of arguments
U
توافق نشانوندها
harmonometer
U
توافق سنج
adaptiveness
U
قوه توافق
maladjusted
U
بی توافق دژسازگار
disparity
U
عدم توافق
agreement coefficient
U
ضریب توافق
modus vivendi
U
توافق موقت
plea agreement
U
توافق مدافعه
disparities
U
عدم توافق
inconsonantly
U
باعدم توافق
synesis
U
توافق معانی
breached
U
خطای رد یک توافق
breaches
U
خطای رد یک توافق
deals
U
توافق تجاری
give-and-take
U
آماده به توافق
consensus
U
توافق عام
reach an agreement
U
به توافق رسیدن
inadaptable
U
توافق ندادنی
maladjustments
U
عدم توافق
adaptations
U
توافق سازش
maladaptation
U
عدم توافق
adaptation
U
توافق سازش
accordance
U
وفق توافق
skeleton agreement
U
توافق اولیه
adaptability
U
توافق سازگاری
deal
U
توافق تجاری
consistency
U
توافق سازگاری
mutual agreement
U
توافق طرفین
unilateral agreement
U
توافق یک جانبه
disagreements
U
عدم توافق
disagreement
U
عدم توافق
master agreement
U
توافق اولیه
frame agreement
U
توافق اولیه
basic agreement
U
توافق اولیه
his painting lacked repose
U
نقاشی وی توافق
maladjustment
U
عدم توافق
inharmoniousness
U
عدم توافق
discordance
U
عدم توافق
correspondence principle
U
اصل توافق
collective agreement
U
توافق جمعی
speaking with prosecutor
U
توافق باشاکی
reciprocal agreement
U
توافق دو جانبه
conformation
U
سازش توافق
dissidence
U
عدم توافق
disconformity
U
عدم توافق
adhesion
U
همبستگی توافق
understanding
U
توافق تظر
understandings
U
توافق تظر
concordat
U
توافق دوستانه
consonance
U
توافق صدا
consistence
U
توافق سازگاری
compromiser
U
توافق کار
conconancy
U
توافق صدا
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
agreement
U
معاهده و مقاطعهء توافق
outline agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
skeleton agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
abidance
U
رفتار برطبق توافق
master agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
compromises
U
توافق مصالحه کردن
basic agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
conventionalization
U
توافق با ایین و رسوم
agreements
U
معاهده و مقاطعهء توافق
inconsonance
U
عدم توافق ناهماهنگی
compromise
U
توافق مصالحه کردن
settlement
U
حل و فصل توافق بنگاه
settlements
U
حل و فصل توافق بنگاه
consensus
U
توافق ورضایت عمومی
variance
U
مغایرت عدم توافق
frame agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
plea bargain
U
توافق مدافعه
[حقوق]
adaptability
U
قابلیت توافق و سازش
approves
U
توافق در مورد چیزی
approving
U
توافق در مورد چیزی
meet someone half-way
<idiom>
U
به توافق رسیدن با کسی
approve
U
توافق در مورد چیزی
compromising
U
توافق مصالحه کردن
come to an agreement
U
توافق حاصل کردن
odds
U
عدم توافق مغایرت
discordantly
U
از روی عدم توافق
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
discommend
U
با عدم توافق چیزی گفتن
collusion
U
توافق میان فروشندگان یک کالا
approval
U
توافق برای استفاده از چیزی
adequateness
U
توافق داشتن متفق بودن
undertakes
U
توافق برای انجام کاری
undertake
U
توافق برای انجام کاری
undertaken
U
توافق برای انجام کاری
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
inadaptability
U
عدم قابلیت توافق ناسازگاری
out of court settlement
U
توافق بدون محکمه
[حقوق]
adheres
U
توافق داشتن متفق بودن
adhered
U
توافق داشتن متفق بودن
adhere
U
توافق داشتن متفق بودن
to settle out of court
U
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
agreement on partial payments
U
توافق در پرداخت های قسطی
breaks
U
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
adhering
U
توافق داشتن متفق بودن
break
U
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
acclimatization
U
توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatation
U
توافق بااب و هوای یک محیط
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
discord
U
ناجور بودن ناسازگار بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
private treaty
U
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
argument
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to come to an agreement
U
یکدل شدن توافق حاصل کردن
pre
U
آنچه قبلا توافق شده است
pre-
U
آنچه قبلا توافق شده است
arguments
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
agreed value policy
U
بیمه نامه با ارزش توافق شده
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
plea deal
[between Prosecution and Defense]
U
توافق مدافعه
[بین دادستان و وکیل دفاع]
presentation layer
U
کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
unless otherwise agreement
U
مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
nodded
U
تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodding
U
تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com