Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
irretrievable
U
غیر قابل استرداد باز نیافتنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reclaimable
U
قابل استرداد
irresponsible
U
غیر قابل استرداد
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
unappeasable
U
تسکین نیافتنی
lost cause
U
هدف تحقق نیافتنی
lost causes
U
هدف تحقق نیافتنی
reclamation
U
استرداد
recoveries
U
استرداد
refunds
U
استرداد
restitution
U
استرداد
refunded
U
استرداد
withdrawal
U
استرداد
right of reversion
U
حق استرداد
recovery
U
استرداد
reimbursements
U
استرداد
reimbursement
U
استرداد
refunding
U
استرداد
withdrawals
U
استرداد
rendered
U
استرداد
recuperation
U
استرداد
renders
U
استرداد
refund
U
استرداد
restoration
U
استرداد
extradition
U
استرداد
render
U
استرداد
reclaimation
U
استرداد
recvery
U
استرداد وصول
retractions
U
انقباض استرداد
retraction
U
انقباض استرداد
recovery
U
استرداد جبران
rebate
U
استرداد وجه
extradition
U
استرداد مجرمین
rebates
U
استرداد وجه
extradition of criminals
U
استرداد مجرمین
extradition
U
استرداد مجروحین
irremediable
U
غیرقابل استرداد
recoveries
U
استرداد جبران
retraxit
U
استرداد دعوی
withdrawal of a case
U
استرداد دعوی
claim for restitution
U
دعوی استرداد
ejectment
U
دعوای استرداد
drawback
U
استرداد حقوق گمرکی
requisitions
U
واست استرداد مجرم
requisitioning
U
واست استرداد مجرم
requisitioned
U
واست استرداد مجرم
requisition
U
واست استرداد مجرم
irretrievability
U
عدم قابلیت استرداد
drawbacks
U
استرداد حقوق گمرکی
extradition
U
استرداد محرمین بدولت متبوعه
repayment guarantee
U
ضمانت استرداد پیش پرداخت
replevin
U
طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
stoppage in transitu
U
حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
theft bote
U
استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
incapable
U
نا قابل
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
able
U
قابل
qualified
U
قابل
acceptor
U
قابل
sensible
U
قابل حس
soluble
U
قابل حل
dissoluble
U
قابل حل
thorough paced
U
قابل
apt
U
قابل
solvable
U
قابل حل
good
U
قابل
capable
U
قابل
liveable
U
قابل زیستن
dubitable
U
قابل تردید
employable
U
قابل استخدام
livable
U
قابل زندگی
livable
U
قابل معاشرت
liveable
U
قابل زندگی
divisible
U
قابل تقسیم
preferable
U
قابل ترجیح
voidable
<adj.>
U
قابل لغو
considerable
U
قابل توجه
cultivable
U
قابل کشت
crystallizable
U
قابل تبلور
liveable
U
قابل معاشرت
voidable
<adj.>
U
قابل ابطال
substantial
U
قابل توجه
voidable
<adj.>
U
قابل فسخ
livable
U
قابل زیستن
plausible
U
قابل استماع
deducible
U
قابل کسر
liable
U
قابل اطمینان
accountable
U
قابل توضیح
distributable
U
قابل توزیع
recoverable
U
قابل وصول
distillable
U
قابل تقطیر
procurable
U
قابل حصول
vibratile
U
قابل اهتزاز
obtainable
U
قابل حصول
amenable
U
قابل جوابگویی
changeable
U
قابل تغییر
limsy
U
قابل انحناء
transformative
U
قابل تغییر
limpsy
U
قابل انحناء
decidable
U
قابل حکم
decipherable
U
قابل استخراج
declinable
U
قابل تصریف
culpable
U
قابل مجازات
decomposable
U
قابل تجزیه
translatable
U
قابل ترجمه
dividable
U
قابل تقسیم
pitiable
U
قابل ترحم
swimmable
U
قابل شناوری
conveyable
U
قابل انتقال
willable
U
قابل اعمال
conveyable
U
قابل رساندن
willable
U
قابل اراده
effable
U
قابل تغییر
correctable
U
قابل تصحیح
exportable
U
قابل صدور
emendable
U
قابل تصحیح
warrantable
U
قابل گواهی
temptable
U
قابل اغوا
supposable
U
قابل فرض
supportable
U
قابل تحمل
superposable
U
قابل انطباق
observable
U
قابل مراعات
submersible
U
قابل شناوری
wirable
U
قابل مخابره
knowable
U
قابل دانستن
effaceable
U
قابل زدودن
winnable
U
قابل فتح
willable
U
قابل ارث
machinable
U
قابل تراش
superimposable
U
قابل اضافه
superimposable
U
قابل تحمیل
superimposable
U
قابل تزاید
terminable
<adj.>
U
قابل فسخ
thankworthy
U
قابل سپاسگزاری
crescive
U
قابل رشد
traceable
U
قابل ردیابی
traceable
U
قابل تعقیب
tractile
U
قابل کشش
tractile
U
قابل اتساع
criticizable
U
قابل انتقاد
opens
U
قابل بحث
opened
U
قابل بحث
open
U
قابل بحث
extendable
U
قابل تعمیم
extendable
U
قابل تمدید
newsworthy
U
قابل انتشار
to come into operation
U
قابل اجراشدن
to take effect
U
قابل اجراشدن
irrecusable
U
غیر قابل رد
thinkable
U
قابل فکر
titratable
U
قابل عیارگیری
to come into effect
U
قابل اجراشدن
deposable
U
قابل عزل
elastic
U
قابل ارتجاع
justifiable
U
قابل توجیه
acceptable
U
قابل پذیرش
dirigible
U
قابل هدایت
demountable
U
قابل برداشتن
judicable
U
قابل قضاوت
demountable
U
قابل انتقال
admissible
U
قابل قبول
deniable
U
قابل انکار
deniable
U
قابل تکذیب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com