Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
avoidless
U
غیر قابل احتراز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
Other Matches
non-violence
U
احتراز از خشونت
avoidance
U
کناره گیری احتراز
pacificism
U
ایین احتراز ازجنگ
forbear
U
جد اعلی احتراز کردن
pacifism
U
ایین احتراز ازجنگ
forbears
U
جد اعلی احتراز کردن
glasnost
U
صراحت و احتراز از پرده پوشی
radar danning
U
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
avoided
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoid
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoids
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoiding
U
احتراز کردن اجتناب کردن
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
apt
U
قابل
soluble
U
قابل حل
acceptor
U
قابل
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
able
U
قابل
capable
U
قابل
solvable
U
قابل حل
incapable
U
نا قابل
good
U
قابل
qualified
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
thorough paced
U
قابل
recoverable
U
قابل وصول
procurable
U
قابل حصول
obtainable
U
قابل حصول
continuable
U
قابل ادامه
acceptable
U
قابل پذیرش
knowable
U
قابل دانستن
acceptable
U
قابل قبول
accountable
U
قابل توضیح
liable
U
قابل اطمینان
suable
U
قابل پیگرد
superimposable
U
قابل اضافه
contradictable
U
قابل تکذیب
limpsy
U
قابل انحناء
criticizable
U
قابل انتقاد
submersible
U
قابل شناوری
contractile
U
قابل انقباض
changeable
U
قابل تغییر
submergible
U
قابل فروکردن در اب
plausible
U
قابل استماع
limpsey
U
قابل انحناء
passable
U
قابل عبور
passable
U
قابل قبول
kenspeckle
U
قابل شناسایی
statutable
U
قابل تقنین
transmissive
U
قابل انتقال
construable
U
قابل تفسیر
spareable
U
قابل امساک
consignable
U
قابل ارسال یا
soundable
U
قابل ایجادصوت
transferable
U
قابل انتقال
transferable
U
قابل ورابری
translatable
U
قابل تعبیر
leviable
U
قابل تحمیل
translatable
U
قابل ترجمه
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
contestable
U
قابل اعتراض
crystallizable
U
قابل تبلور
believable
U
قابل قبول
arguably
U
قابل بحث
arguable
U
قابل بحث
observable
U
قابل مراعات
constructible
U
قابل ساختن
cultivable
U
قابل کشت
licensable
U
قابل اجازه
amenable
U
قابل جوابگویی
titratable
U
قابل عیارگیری
opened
U
قابل بحث
open
U
قابل بحث
thankworthy
U
قابل سپاسگزاری
controvertible
U
قابل مباحثه
extendable
U
قابل تعمیم
extendable
U
قابل تمدید
traceable
U
قابل تعقیب
divisible
U
قابل تقسیم
liveable
U
قابل زیستن
thinkable
U
قابل فکر
newsworthy
U
قابل انتشار
to come into effect
U
قابل اجراشدن
to take effect
U
قابل اجراشدن
to come into operation
U
قابل اجراشدن
liveable
U
قابل زندگی
liveable
U
قابل معاشرت
traceable
U
قابل ردیابی
opens
U
قابل بحث
elastic
U
قابل ارتجاع
terminable
<adj.>
U
قابل فسخ
temptable
U
قابل اغوا
employable
U
قابل استخدام
correctable
U
قابل تصحیح
emendable
U
قابل تصحیح
superposable
U
قابل انطباق
superimposable
U
قابل تزاید
superimposable
U
قابل تحمیل
livable
U
قابل معاشرت
livable
U
قابل زیستن
pitiable
U
قابل ترحم
crescive
U
قابل رشد
supportable
U
قابل تحمل
supposable
U
قابل فرض
controvertible
U
قابل اعتراض
controllable
U
قابل کنترل
considerable
U
قابل توجه
tractile
U
قابل کشش
tractile
U
قابل اتساع
controllable
U
قابل نظارت
livable
U
قابل زندگی
conveyable
U
قابل انتقال
conveyable
U
قابل رساندن
swimmable
U
قابل شناوری
limsy
U
قابل انحناء
remarkable
U
قابل توجه
permeable
U
قابل نفوذ
diminishable
U
قابل کاستن
dirigible
U
قابل هدایت
discountable
U
قابل کسر
variative
U
قابل تغییر
discoverable
U
قابل کشف
discriminable
U
قابل تمیز
discussable
U
قابل بحث
discussible
U
قابل بحث
dislikable
U
قابل تنفر
dislikeable
U
قابل تنفر
vibratile
U
قابل اهتزاز
culpable
U
قابل مجازات
dilatable
U
قابل اتساع
reversible
U
قابل نقض
serviceable
U
قابل استفاده
expendable
U
قابل خرج
realizable
U
قابل تحقق
realizable
U
قابل درک
sociable
U
قابل معاشرت
adaptable
U
قابل توافق
tolerable
U
قابل قبول
tolerable
U
قابل تحمل
flammable
U
قابل اشتعال
inflammable
U
قابل اشتعال
diffusible
U
قابل انتشار
excitable
U
قابل تحریک
applicable
U
قابل اطلاق
applicable
U
قابل اجراء
irrecusable
U
غیر قابل رد
displaceable
U
قابل تغییر
preferable
U
قابل ترجیح
winnable
U
قابل فتح
inventible
U
قابل جعل
inventible
U
قابل اختراع
investigable
U
قابل رسیدگی
dubitable
U
قابل تردید
wirable
U
قابل مخابره
worshipful
U
قابل پرستش
worthy of note
U
قابل ملاحظه
writable
U
قابل درج
excusable
U
قابل عفو
interconvertible
U
قابل تبدیل
pardonable
U
قابل عفو
pardonable
U
قابل بخشیدن
forgivable
U
قابل عفو
willable
U
قابل ارث
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com