Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
endocrine
U
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liquefacient
U
عامل موجب ترشح ترشح کننده
secretionary
U
ترشح کننده
channel controller
U
کنترل کننده مجرا
liquefacient
U
مایع ترشح کننده
actescent
U
ترشح کننده شیر
empties
U
بدون چیزی در درون
emptiest
U
بدون چیزی در درون
emptier
U
بدون چیزی در درون
emptied
U
بدون چیزی در درون
empty
U
بدون چیزی در درون
gland
U
هر عضو ترشح کننده دشبل
vaginicolous
U
ترشح کننده یاساکن نیام
glands
U
هر عضو ترشح کننده دشبل
exocrine
U
برون تراو
introrsal
U
رو کننده بسوی درون
introrse
U
رو کننده بسوی درون
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
ingrowing
U
رشد کننده در درون زیر گوشت روینده
ingrown
U
روینده و رشد کننده در درون چیز دیگری
suppuration
U
ترشح ریم ترشح چرک
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
simperer
U
خنده کننده بدون دلیل
mechanical mouse
U
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
shorter
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shortest
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
spoiler
U
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
inflow
U
جریان بداخل
immigration
U
مهاجرت بداخل
indrawn
U
بداخل کشیده
inrush
U
هجوم بداخل
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
pervading
U
بداخل راه یافتن
pervade
U
بداخل راه یافتن
pervaded
U
بداخل راه یافتن
penetrated
U
بداخل سرایت کردن
penetrates
U
بداخل سرایت کردن
adducent
U
بداخل کشنده مقرب
penetrate
U
بداخل سرایت کردن
pervades
U
بداخل راه یافتن
MIDI sequencer
U
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
weft insertion
U
[رد کردن پود بداخل چله]
inhales
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
inhaling
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
inhale
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
inhaled
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
ship water
U
نفوذ کردن اب بداخل قایق
pigeon toed
U
دارای پنجه خمیده بداخل
boat
U
کشیدن ماهی بداخل قایق
boats
U
کشیدن ماهی بداخل قایق
retrocede
U
ازسطح خارج بداخل نفوذکردن
turn in
U
بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
The professor stepped into the classroom.
U
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
exclucivism
U
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
To smuggle in to ( out of ) a country .
U
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
pronate
U
بداخل گرداندن روی چهار دست وپا خم شدن
fistula
U
زخم عمیقی که غالبابوسیله مجرای پیچاپیچی بداخل مربوط است
freeware
U
نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
in line processing
U
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
conduits
U
مجرا
foramen
U
مجرا
hole
U
مجرا
port
U
مجرا
duct
U
مجرا
channelled
U
مجرا
channeling
U
مجرا
channels
U
مجرا
condvit
U
مجرا
channeled
U
مجرا
conduit
U
مجرا
vessel
U
مجرا
gully
U
مجرا
nullah
U
مجرا
spiracle
U
مجرا
strands
U
مجرا
strand
U
مجرا
vessels
U
مجرا
gullies
U
مجرا
tubes
U
مجرا
flume
U
مجرا
tube
U
مجرا
gulleys
U
مجرا
channel
U
مجرا
cullis
U
مجرا
canals
U
مجرا
meatus
U
مجرا
holes
U
مجرا
runways
U
مجرا
holing
U
مجرا
runway
U
مجرا
vas
U
مجرا
holed
U
مجرا
canal
U
مجرا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
slotting
U
مجرا شکاف
stenosis
U
تنگی مجرا
slot
U
مجرا شکاف
slots
U
مجرا شکاف
vessels
U
سفینه مجرا
ductless glands
U
غدههای بی مجرا
channel selector
U
مجرا گزین
gullets
U
مجرا کانال
channelization
U
مجرا سازی
channels
U
ترعه مجرا
canalization
U
مجرا سازی
subchannel
U
زیر مجرا
vessel
U
سفینه مجرا
channels
U
کانال مجرا
tract
U
مجرا جهاز
channeled
U
کانال مجرا
tracts
U
مجرا جهاز
channeled
U
ترعه مجرا
channel capacit
U
گنجایش مجرا
channeling
U
ترعه مجرا
channeling
U
کانال مجرا
channel
U
کانال مجرا
channelled
U
ترعه مجرا
gullet
U
مجرا کانال
channel
U
ترعه مجرا
channelled
U
کانال مجرا
sprinkles
U
ترشح
sprinkled
U
ترشح
sprayed
U
ترشح
spatters
U
ترشح
spattering
U
ترشح
transudation
U
ترشح
spattered
U
ترشح
sprinkle
U
ترشح
sprays
U
ترشح
spluttering
U
ترشح
spluttered
U
ترشح
spray
U
ترشح
splutter
U
ترشح
splutters
U
ترشح
spraying
U
ترشح
flux
U
ترشح
spatter
U
ترشح
leakages
U
ترشح
leakage
U
ترشح
splashes
U
ترشح
transudate
U
ترشح
secretion
U
ترشح
transpiration
U
ترشح
splashing
U
ترشح
splash
U
ترشح
bungs
U
دریچه مجرا کیسه
oppilation
U
بستن یا بستگی مجرا
narrowband channel
U
مجرا با نوار باریک
bung
U
دریچه مجرا کیسه
channel status word
U
کلمه وضعیت مجرا
conductress
U
ابگذر- مجرا- مجری
bunging
U
دریچه مجرا کیسه
conductresses
U
ابگذر- مجرا- مجری
bunged
U
دریچه مجرا کیسه
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
splashing
U
صدای ترشح
splashing
U
ترشح کردن
splashes
U
دارای ترشح
actescence
U
ترشح شیر
splashes
U
ترشح کردن
splashes
U
صدای ترشح
anuria
U
قطع ترشح
splash
U
دارای ترشح
splashing
U
دارای ترشح
spatter
U
ترشح کردن
spattering
U
ترشح کردن
spatters
U
ترشح کردن
plash
U
ترشح کردن
salivation
U
ترشح بزاق
he was splashed all over
U
سرتا پا ترشح شد
discharge
U
ترشح کردن
discharge
U
انفصال ترشح
discharges
U
ترشح کردن
internal secretion
U
ترشح درونی
discharges
U
انفصال ترشح
splashy
U
دارای ترشح
spoondrift
U
ترشح امواج
spattered
U
ترشح کردن
splutter
U
ترشح کردن
spluttering
U
ترشح کردن
galactopoiesis
U
ترشح شیر
splutters
U
ترشح کردن
sprinkle
U
ترشح کردن
secreting
U
ترشح کردن
secretes
U
ترشح کردن
secreted
U
ترشح کردن
secrete
U
ترشح کردن
sprinkled
U
ترشح کردن
spluttered
U
ترشح کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com