Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
culture
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
culturing
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submarine sanctuaries
U
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area
U
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
hypsometric diagram
U
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
burgess
U
شهرنشین
tolls
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolling
U
عوارض عبور عوارض راهداری
toll
U
عوارض عبور عوارض راهداری
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
arid erosion
U
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
duty
U
عوارض گمرکی عوارض
arctic regions
U
مناطق قطبی
tropical
U
مناطق حاره
hazardous locations
U
مناطق خطر
cultivated areas
U
مناطق مزروعی
association areas
U
مناطق ارتباطی
avernus
U
مناطق جهنمی
color zones
U
مناطق گیرنده رنگ
humid tropics
U
مناطق حاره مرطوبی
pantropical
U
واقع در مناطق حاره
hinterlands
U
مناطق داخلی کشور
pantropic
U
واقع در مناطق حاره
hinterland
U
مناطق داخلی کشور
cateran
U
اهل مناطق مرتفع
havens
U
مناطق امن دریایی
underdeveloped areas
U
مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
gap filler
U
رادارمخصوص پوشش مناطق باز
liberated
U
مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
rain forest
U
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
havens
U
مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
zonation
U
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
exfiltration
U
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
williwa
U
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
terai
U
کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
coverage index
U
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
jaywalker
U
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalkers
U
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
citizen
U
شهری
municipal
U
شهری
civil
U
شهری
civic
U
شهری
urban
<adj.>
<noun>
شهری
citizens
U
شهری
burgess
U
شهری
twonsman
U
شهری
towny
U
شهری
townswoman
U
زن شهری
townee
U
شهری
townspeople
U
شهری
city slicker
U
شهری
oppidan
U
شهری
supertropical bleach
U
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
phiadelphian
U
شهری ازامریکا
urban rug
U
قالی شهری
people
U
تن
[جمعیت شهری]
urban servitudes
U
خدمات شهری
urban renewal
U
توسعه شهری
urban renewal
U
احیای شهری
extra-mural
U
فرا شهری
urbanization
U
شهری سازی
tramcar
U
واگن شهری
interurban
U
داخل شهری
citify
U
شهری کردن
town meeting
U
انجمن شهری
urban population
U
جمعیت شهری
urbanising
U
شهری کردن
urbanises
U
شهری کردن
civil
U
خدمات شهری
metropolitan
U
مادر شهری
town houses
U
خانه شهری
town house
U
خانه شهری
urbanizing
U
شهری کردن
local
U
مکانی شهری
urbanizes
U
شهری کردن
urbanized
U
شهری کردن
locals
U
مکانی شهری
urbanised
U
شهری کردن
urbanize
U
شهری کردن
places
U
میدان شهری
streetcars
U
تراموای شهری
streetcar
U
تراموای شهری
suburban
U
برون شهری
placing
U
میدان شهری
townsfolk
U
مردم شهری
place
U
میدان شهری
tax
U
عوارض
taxes
U
عوارض
taxed
U
عوارض
tolling
U
عوارض
dues
U
عوارض
toll
U
عوارض
tolls
U
عوارض
complication
U
عوارض
due
U
عوارض
complications
U
عوارض
imposition
U
عوارض
To lay siege to a city .
U
شهری را محاصره کردن
townswoman
U
دختر شهری فاحشه
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
urbanism
U
اعتیاد بزندگی شهری
ley den
U
نام شهری در هلند
urbanity
U
اعتیاد بزندگی شهری
civil defense
U
پدافند ازمناطق شهری
to patrol a town
U
شهری را گشت زدن
street car
U
راه اهن شهری
trolleybus
U
واگن برقی شهری
trolley car
U
واگن برقی شهری
intercity train
U
قطار بین شهری
sienna
U
نام شهری در ایتالیا
drop letter
U
نامه پست شهری
automatic terminal information service
U
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
toll
U
عوارض راهداری
terrain features
U
عوارض زمین
wharfage
U
عوارض باراندازی
tolling
U
عوارض راهداری
tolling
U
عوارض عبور
rates and taxes
U
عوارض ومالیات
rate of duty
U
نرخ عوارض
tolls
U
عوارض راهداری
tolls
U
عوارض عبور
toll
U
عوارض عبور
scatt
U
مالیات عوارض
contour
U
عوارض زمین
ratepayer
U
عوارض دهنده
ratings
U
میزان عوارض
customs duty
U
عوارض گمرکی
customs duties
U
عوارض گمرکی
byeffect
U
عوارض جانبی
rating
U
میزان عوارض
feature line
U
خط عوارض زمین
imposition
U
عوارض فریب
terrain
U
عوارض زمین
ratepayers
U
عوارض دهنده
berthage
U
عوارض اسکله
toll call
U
مخابره تلفنی خارج شهری
to raze a city to the ground
U
شهری را با خاک یکسان کردن
toll calls
U
مخابره تلفنی خارج شهری
town meeting
U
انجمن بلدی شورای شهری
urban
U
مربوط به شهر مراکز شهری
Coventry
U
نام شهری است درانگلستان
inverness
U
اینورس نام شهری دراسکاتلند
exurb
U
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
intercity train
U
قطار بین شهری با توقف
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
liverpudlian
U
اهل لیورپول شهری ازانگلیس
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
to prostrate a city
U
شهری را با خاک یکسان کردن
mushroom city
U
شهری که زود ترقی میکند
rates
U
تندی سرعت عوارض
rate
U
تندی سرعت عوارض
quayage
U
عوارض گمرکی و دریایی
towage
U
عوارض یدک کشی
acoustics
U
علم عوارض شنوایی
free of duty
U
معاف از عوارض گمرکی
railroad tariff
U
عوارض راه اهن
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
tollgate
U
محل پرداخت عوارض
dutiable
U
مشمول مالیات و عوارض
tollhouse
U
محل پرداخت عوارض
contour map
U
نقشه عوارض نما
tollhouses
U
محل پرداخت عوارض
feature
U
عوارض زمین عارضه
key terrain features
U
عوارض حساس زمین
featured
U
عوارض زمین عارضه
infill
U
عوارض روی نقشه
features
U
عوارض زمین عارضه
hydrography
U
ضبط عوارض ابی
featuring
U
عوارض زمین عارضه
river dues
U
عوارض استفاده از ابراهها
tariffs
U
عوارض تعرفه گمرکی
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
shaded relief
U
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
duty free
U
معاف از عوارض گمرکی
tariff
U
عوارض تعرفه گمرکی
laodicean
U
شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست
urbiculture
U
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
county borouh
U
شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
Customs and Excise
U
اداره حقوق و عوارض گمرکی
terrestrial environment
U
وضع عوارض و اب و هوای زمین
plane table map
U
نقشه مسطحه عوارض نما
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
keel
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
air contographic photography
U
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
undulant
U
دارای عوارض پست و بلند
keels
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
derbies
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
derby
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
corporate town
U
شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
wilton
U
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com