English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doctorate U عنوان دکتری
doctorates U عنوان دکتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
doctorhood U دکتری
doctoral U دکتری
dictoral U مربوط به دکتری
doctorate U درجه دکتری
doctorates U درجه دکتری
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
theses U رساله دکتری قضیه
postdoctoral U درجه فوق دکتری
doctor U درجه دکتری دادن به
doctorship U درجه دکتری یا پزشکی
doctored U درجه دکتری دادن به
doctoring U درجه دکتری دادن به
doctors U درجه دکتری دادن به
thesis U رساله دکتری قضیه
And you are supposed to be a doctor ! some doctor ( physician ) you are ! U مثلا" ناسلامتی شما یک دکتری !
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
ground U عنوان
life peers U عنوان
headline U عنوان
headlines U عنوان
titles U عنوان
rubrics U عنوان
caption U عنوان
life peer U عنوان
captions U عنوان
print U عنوان و..
appellative U عنوان
epithets U عنوان
epithet U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
capitulary U عنوان
printed U عنوان و..
prints U عنوان و..
rubric U عنوان
head line U عنوان
headwords U عنوان
name U عنوان
heading U عنوان
themes U عنوان ها
topic U عنوان
subjects U عنوان ها
headings U عنوان
topics U عنوان ها
subject [topic] U عنوان
title U عنوان
title U عنوان
headword U عنوان
titles U عنوان ها
names U عنوان ها
honorific U عنوان تجلیلی
surnames U لقب عنوان
head U عنوان مبحث
head U سالار عنوان
surname U لقب عنوان
naturals U حرکت در عنوان
branding U عنوان تجارتی
brand U عنوان تجارتی
berths U کسب عنوان
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
for example U به عنوان مثال
topic U عنوان سرفصل
topics U عنوان سرفصل
heading U عنوان سرصفحه
headings U عنوان سرصفحه
berth U کسب عنوان
captions U عنوان دادن
berthed U کسب عنوان
caption U عنوان دادن
heading U عنوان گذاری
berthing U کسب عنوان
natural U حرکت در عنوان
honorifics U عنوان تجلیلی
intitule U عنوان دادن به
in a topic form U بصورت عنوان
message heading U عنوان پیام
nowise U به هیچ عنوان
on loan U به عنوان قرض
possessory title U عنوان مالکیت
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
start of heading U شروع عنوان
titlist U دارای عنوان
superscrible U عنوان روی
the hoy f. U عنوان پاپ
untitled U بدون عنوان
guize U روبند عنوان
exercise term U عنوان مانور
appropriation title U عنوان سپرده
headings U عنوان گذاری
brands U عنوان تجارتی
appropriation title U عنوان اعتبار
subhead U عنوان فرعی مقاله
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
donna U عنوان مودبانه بانوان
title block U قسمت عنوان نامه
title page U صفحه عنوان کتاب
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
superscription U عنوان روی پاکت
short title U عنوان کوتاه شده
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
misdirection U گمراهی عنوان غلط
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
lord U عنوان لردی دادن به
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
subhead U عنوان جزء یا فرعی
lords U عنوان لردی دادن به
language U برنامهای که به عنوان مترجم
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
title U واگذارکردن عنوان دادن به
title U دارنده عنوان قهرمانی
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
titles U دارنده عنوان قهرمانی
clinched U کسب عنوان قهرمانی
clinching U کسب عنوان قهرمانی
clinches U کسب عنوان قهرمانی
clinch U کسب عنوان قهرمانی
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
nontitle U مسابقه بدون عنوان قهرمانی
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
superscription U عنوان نوشته روی چیزی
short title U عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
running title U عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
to serve as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
headings U عنوان یا نام متن در فایل
headings U سمت سینه ناو عنوان
heading U عنوان یا نام متن در فایل
heading U سمت سینه ناو عنوان
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
interfaces U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
prifixal U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
prifix U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
pabulum U [هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
mercury delay line U تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
smear word U عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
interface U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
they call him mister U یک اقایی است که عنوان یا لقب ندارد
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان نماینده کسی]
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
to have a title [ to be titled] U لقب دار [صاحب عنوان] بودن
Will you go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to speak on behalf of [as representative] U از طرف [کسی] صحبت کردن [به عنوان نماینده]
Do you want to go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
blocked U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
He gets paid wering different hats . U به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
unipolar U که به عنوان کنتررل جریان متغیر به کار می رود.
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
block U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocks U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
The Catholic Church springs [comes] to mind as an obvious example. U کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
your reverence U عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
macroelement U تعداد داده ها که به عنوان یک عضو در نظر گرفته می شوند
initialing U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
rational number U عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
initialled U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
job U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
jobs U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
initialed U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialling U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
initials U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
polar U سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to go out U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com