Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Elementarism
U
عنصر نگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
retrospective view
[on]
U
پس نگری
[به]
retrospect
U
پس نگری
retrospection
U
پس نگری
holism
U
کل نگری
introspection
U
درون نگری
personalism
U
شخص نگری
probabilism
U
احتمالی نگری
preformism
U
ذاتی نگری
absolutism
U
مطلق نگری
sensationalism
U
حسی نگری
empiricism
U
تجربی نگری
physiologism
U
فیزیولوژی نگری
biologism
U
زیستی نگری
physicalism
U
فیزیکی نگری
phenomenalism
U
پدیدار نگری
parallelism
U
توازی نگری
pansexualism
U
جنسی نگری
panpsychism
U
روحی نگری
extraception
U
واقع نگری
geneticism
U
ارثی نگری
atomism
U
ذره نگری
hereditarianism
U
ارثی نگری
intraception
U
عاطفی نگری
forecasting
U
پیش نگری
foresight
U
پیش نگری
expectations
U
پیش نگری
expectation
U
پیش نگری
nativism
U
فطری نگری
necropsy
U
مرده نگری
nervism
U
عصب نگری
finalism
U
غایت نگری
operationalism
U
عملیاتی نگری
organicism
U
عضوی نگری
elementarism
U
عنصری نگری
prospects
U
اینده نگری
relativism
U
نسبی نگری
objectivism
U
عینی نگری
purposivism
U
غایت نگری
psychologism
U
روانشناختی نگری
prospect
U
اینده نگری
vitalism
U
حیاتی نگری
prospected
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
self observation
U
خویشتن نگری
centralism
U
مرکزی نگری
dualism
U
دوگانه نگری
introspectionist
U
خویشتن نگری است
cultural relativism
U
نسبی نگری فرهنگی
cultural absolutism
U
مطلق نگری فرهنگی
biologism
U
زیست شناختی نگری
cultural parallelism
U
توازی نگری فرهنگی
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
moral realism
U
واقع نگری اخلاقی
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
psychoneural parallelism
U
توازی نگری روانی- عصبی
Peeping Tom
U
نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
Peeping Toms
U
نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
prospect
[of something]
U
آینده نگری
[چشم انداز]
[پیش بینی]
چیزی
masurium
U
عنصر 34
isomeric
U
هم عنصر
member
U
عنصر
components
U
عنصر
component
U
عنصر
members
U
عنصر
elements
U
عنصر
element
U
عنصر
agents
U
عنصر
agent
U
عنصر
coupling element
U
عنصر اتصال
coupling element
U
عنصر پیوست
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
signal element
U
عنصر علامتی
guest element
U
عنصر کم مقدار
trace element
U
عنصر کم مقدار
code element
U
عنصر رمز
identity element
U
عنصر یکسانی
data element
U
عنصر داده
cryotron
U
عنصر برودتی
biotic element
U
عنصر زیستی
delay element
U
عنصر تاخیری
disafected person
U
عنصر نامطلوب
chemical element
U
عنصر شیمیایی
inverse element
U
عنصر وارون
thermocouple
U
عنصر حرارتی
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
stop element
U
عنصر ایست
start element
U
عنصر شروع
shunt element
U
عنصر موازی
service element
U
عنصر اداری
processing element
U
عنصر پردازشی
picture element
U
عنصر تصویر
primitive element
U
عنصر اولیه
primordial element
U
عنصر ازلی
threshold element
U
عنصر استانهای
passive element
U
عنصر غیرعامل
tracer element
U
عنصر ردیاب
logic element
U
عنصر منطقی
logic element
U
عنصر لاجیک
symmetry element
U
عنصر تقارن
minor constituent
U
عنصر فرعی
minor constituent
U
عنصر جزئی
nand element
U
عنصر نقیض و
weak minded
U
سست عنصر
wallydraigle
U
سست عنصر
transition element
U
عنصر واسطه
print element
U
عنصر چاپ
weaklings
U
سست عنصر
active element
U
عنصر فعال
acid forming element
U
عنصر اسیدساز
acid forming element
U
عنصر اسیدی
accommpanying element
U
عنصر همراه
absorbing element
U
عنصر جذب
abiotic element
U
عنصر نازیوه
abiotic element
U
عنصر بیجان
ingredients
U
عنصر سازنده
ingredient
U
عنصر سازنده
weak kneed
U
سست عنصر
elements
U
عنصر اساس
weak-kneed
U
سست عنصر
titanium
U
عنصر فلزی
element
U
عنصر اساس
element
U
عنصر عملیاتی
elements
U
عنصر عملیاتی
weakling
U
سست عنصر
active element
U
عنصر کنشی
active element
U
عنصر عامل
part
U
عنصر اصلی
aqueous element
U
عنصر ابی
alloying element
U
عنصر الیاژ
alloying element
U
عنصر الیاژی
alloying agent
U
عنصر الیاژی
abundant element
U
عنصر فراوان
heating element
U
المان یا عنصر حرارتی
asterium
U
عنصر ویژه ستارگان
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
pyrogen
U
عنصر قابل اشتعال
mental element of crime
U
عنصر روانی جرم
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
active element
U
عنصر عمل کننده
silicon
U
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
physical element of crime
U
عنصر مادی جرم
fire support element
U
عنصر پشتیبانی اتش
task element
U
عنصر اجرای عملیات
strontium
U
عنصر سبک دو فرفیتی
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
pixel
U
نقطه عنصر تصویری
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
boron water
U
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
parametron
U
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
terbium
U
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
two up
U
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabrics
U
بافته عنصر تار و پود
two up
U
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
characteristic
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristically
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
fabric
U
بافته عنصر تار و پود
transmitter signal element timing
U
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
queue
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
head
U
اولین عنصر داده در لیست بودن
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
microprocessors
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
queued
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
quintessence
U
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
elements
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
chip
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chips
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
element
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
osmium
U
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
searches
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy
U
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
searchingly
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti
U
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
search
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searched
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo
U
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
sequential
U
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
ring
U
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitor
U
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
capacitance
U
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com