Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
signal element
U
عنصر علامتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
signal distance
U
فاصله علامتی
underscores
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscoring
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
second signal system
U
دستگاه علامتی دوم
first signal system
U
دستگاه علامتی اول
virgule
U
علامتی بدین شکل
underscored
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscore
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
proprietary goods
U
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
arguments
U
علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
argument
U
علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
arithmetic
U
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
boundary
U
علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundaries
U
علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
check point
U
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
press mark
U
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
wheel
U
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
beginning of tape marker
U
علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
cursors
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursor
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
checkpoints
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
elements
U
عنصر
isomeric
U
هم عنصر
agent
U
عنصر
members
U
عنصر
agents
U
عنصر
member
U
عنصر
components
U
عنصر
component
U
عنصر
masurium
U
عنصر 34
element
U
عنصر
wallydraigle
U
سست عنصر
biotic element
U
عنصر زیستی
weak minded
U
سست عنصر
chemical element
U
عنصر شیمیایی
code element
U
عنصر رمز
coupling element
U
عنصر اتصال
coupling element
U
عنصر پیوست
data element
U
عنصر داده
cryotron
U
عنصر برودتی
aqueous element
U
عنصر ابی
accommpanying element
U
عنصر همراه
acid forming element
U
عنصر اسیدی
acid forming element
U
عنصر اسیدساز
logic element
U
عنصر منطقی
active element
U
عنصر فعال
active element
U
عنصر کنشی
active element
U
عنصر عامل
Elementarism
U
عنصر نگری
alloying agent
U
عنصر الیاژی
alloying element
U
عنصر الیاژی
alloying element
U
عنصر الیاژ
tracer element
U
عنصر ردیاب
delay element
U
عنصر تاخیری
print element
U
عنصر چاپ
primordial element
U
عنصر ازلی
identity element
U
عنصر یکسانی
primitive element
U
عنصر اولیه
nand element
U
عنصر نقیض و
picture element
U
عنصر تصویر
passive element
U
عنصر غیرعامل
minor constituent
U
عنصر جزئی
minor constituent
U
عنصر فرعی
inverse element
U
عنصر وارون
processing element
U
عنصر پردازشی
service element
U
عنصر اداری
disafected person
U
عنصر نامطلوب
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
threshold element
U
عنصر استانهای
thermocouple
U
عنصر حرارتی
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
guest element
U
عنصر کم مقدار
trace element
U
عنصر کم مقدار
symmetry element
U
عنصر تقارن
stop element
U
عنصر ایست
start element
U
عنصر شروع
transition element
U
عنصر واسطه
logic element
U
عنصر لاجیک
shunt element
U
عنصر موازی
abundant element
U
عنصر فراوان
titanium
U
عنصر فلزی
elements
U
عنصر اساس
elements
U
عنصر عملیاتی
weak-kneed
U
سست عنصر
weak kneed
U
سست عنصر
weakling
U
سست عنصر
weaklings
U
سست عنصر
part
U
عنصر اصلی
ingredient
U
عنصر سازنده
absorbing element
U
عنصر جذب
abiotic element
U
عنصر نازیوه
abiotic element
U
عنصر بیجان
element
U
عنصر اساس
element
U
عنصر عملیاتی
ingredients
U
عنصر سازنده
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
silicon
U
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
fire support element
U
عنصر پشتیبانی اتش
heating element
U
المان یا عنصر حرارتی
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
task element
U
عنصر اجرای عملیات
strontium
U
عنصر سبک دو فرفیتی
pyrogen
U
عنصر قابل اشتعال
pixel
U
نقطه عنصر تصویری
physical element of crime
U
عنصر مادی جرم
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
mental element of crime
U
عنصر روانی جرم
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
asterium
U
عنصر ویژه ستارگان
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
active element
U
عنصر عمل کننده
two up
U
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
two up
U
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
fabrics
U
بافته عنصر تار و پود
fabric
U
بافته عنصر تار و پود
characteristic
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
terbium
U
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
characteristically
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
boron water
U
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
parametron
U
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
element
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
head
U
اولین عنصر داده در لیست بودن
transmitter signal element timing
U
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
elements
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
chips
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chip
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
queues
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
microprocessor
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
queue
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
quintessence
U
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
queueing
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
searchingly
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium
U
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searched
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atomic energy
U
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
corpus delicti
U
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
ring
U
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
sequential
U
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
capacitor
U
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo
U
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
capacitance
U
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
forward
U
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
last in first out
U
نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
combinational
U
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
forwarded
U
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
phosphide
U
ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
declaration
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declarations
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
chaining
U
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
declarative statement
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
typeball
U
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
fet
U
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
standalone
U
ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
finder
U
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
voter
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
capital stock
U
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
softie
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
first in first out
U
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
gram atom
U
وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
wetzel
U
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
searchingly
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com