English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuously set vector U عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
combatants U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
successive U متوالی
consecutive U متوالی
series U متوالی
continuous U متوالی
uninterrupted U متوالی
hand running U متوالی
sequential <adj.> U متوالی
successive <adj.> U متوالی
succedaneous U متوالی
consecutive <adj.> U متوالی
sequential U پی در پی متوالی
sequential U متوالی
sequence checking U کنترل متوالی
double U دواسترایک متوالی
successive objective U هدفهای متوالی
doubled U دواسترایک متوالی
sequence control U کنترل متوالی
successive intervals U فاصلههای متوالی
consecutive U پیاپی متوالی
continuous error U خطای متوالی
continuous data U دادههای متوالی
succedent U متاخر متوالی
Successive Approximation U تقریب متوالی
thudded U ضربههای متوالی
doubled up U دواسترایک متوالی
successive U متوالی مسلسل
reels U متوالی پشت سر هم
thud U ضربههای متوالی
reel U متوالی پشت سر هم
reeled U متوالی پشت سر هم
thuds U ضربههای متوالی
thudding U ضربههای متوالی
bit stream U بیتهای متوالی
reeling U متوالی پشت سر هم
garland U نیم پیچهای متوالی
garlands U نیم پیچهای متوالی
method of successive approximations U روش تقریبهای متوالی
days on end U چند روز متوالی
successive approximations method U روش تقریبهای متوالی
successive reproductions method U روش بازسازیهای متوالی
pitapat U با ضربههای تند و متوالی
fusillade U شلیک متوالی تیرباران
subalternate U افسر جزء متوالی
series resonant circuit U مدار رزنانس متوالی
rat a tat tat U ضربات متوالی و تند زدن
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
coherent U مرتب و دارای نظم متوالی
state succession U تعویض دولتهابه طور متوالی
KO U با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
KO's U با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat a tat U ضربات متوالی و تند زدن
downpours U فرو ریزی بارش متوالی
rat-a-tat U ضربات متوالی و تند زدن
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
continous U متصل متوالی بدون وقفه
downpour U فرو ریزی بارش متوالی
ingredient U عناصر
ingredients U عناصر
rat a tat tat U صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
mid span U مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
rat a tat U صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
surface interval U فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
pit a pat U با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
rat-a-tat U صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
known data U عناصر تیرمعلوم
known data U عناصر معلوم
trace elements U عناصر کمیاب
combat , elements U عناصر رزمی
target indications U عناصر هدف
column head U عناصر سرستون
clemency U اعتدال عناصر
essential elements U عناصر ضروری
orbital element U عناصر مداری
meteorological data U عناصر هواسنجی
minor elements U عناصر جزئی
minor elements U عناصر فرعی
job elements U عناصر شغلی
transmutation U تبدیل عناصر
conversion of data U تبدیل عناصر
cantilever elements U عناصر کنسولی
representative elements U عناصر نماینده
component operation U عناصر عملیاتی
firing data U عناصر تیر
intelligence data U عناصر اطلاعات
data element U عناصر اطلاعات
gft setting U عناصر خط کش تیر
tamp U بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
interrupted U [عناصر معماری منقطع]
elemental U مربوط به عناصر ابتدائی
data U سوابق عناصر داده ها
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
head U عناصر اولیه ستون
chart data U عناصر تیر نقشهای
transition series U گروه عناصر واسطه
treadway U پل برای عناصر پیاده
periocic table U جدول تناوبی عناصر
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
basic data U عناصر تیر اولیه
antisurface U ضد عناصر سطحی شناوردشمن
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
combat , elements U عناصر درگیر در رزم
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
essential elements of information U عناصر اصلی اخبار
meiosis U تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
direct plotting U تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
chaines U [عناصر بنایی شبیه پایه]
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
data logging U ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filters U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
gun pointing data U عناصر مربوط به روانه کردن توپ
aided matching U سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
aided matching U سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
combinational U آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
two-dimensional U آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation U [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
electrothermal printer U چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
clustering U مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circulars U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
array U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circular U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
cartesian structure U ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
arrays U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
centerpiece U [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
collator U ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting U تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
guerrilla U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather U عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
thermal U نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
continuous processor U دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
adaptive channel allocation U روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
photocomposition U کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
edited U تصحیح کردن تنظیم کردن
edit U تصحیح کردن تنظیم کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
range disk U صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
wind correction U تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com