Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
facture
U
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stereography
U
طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
forms
U
طریقه
system
U
طریقه
form
U
طریقه
genre
U
طریقه
genres
U
طریقه
way
U
طریقه
systems
U
طریقه
formed
U
طریقه
methods
U
طریقه
manner
U
طریقه
lins donawitz process
U
طریقه ال دی
structure
U
طریقه
method
U
طریقه
methode
U
طریقه
aught
U
هرچیزی
routine
U
طریقه عادی
routinely
U
طریقه عادی
routines
U
طریقه عادی
method
U
راه طریقه
shortcut
U
طریقه اقتصادی
absolutism
U
طریقه مطلقه
methods
U
راه طریقه
fashion
U
طرز طریقه
process
U
روند طریقه
fashioned
U
طرز طریقه
solemn form
U
طریقه رسمی
fashioning
U
طرز طریقه
processes
U
روند طریقه
mode
U
طرز طریقه
fashions
U
طرز طریقه
acoustic
U
به طریقه صوتی
modes
U
طرز طریقه
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
crown
U
بالای هرچیزی
crowns
U
بالای هرچیزی
palm
U
کف هرچیزی پهنه
loose end
U
انتهای شل هرچیزی
palms
U
کف هرچیزی پهنه
loose ends
U
انتهای شل هرچیزی
sand cone method
U
طریقه جابجایی ماسه
power press extrusion
U
طریقه اشترانق پرس
procedure
U
رویه طریقه فرایند
the manner of doing any thing
U
روش یا طریقه کاری
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
measuring method
U
طریقه اندازه گیری
method of measurment
U
طریقه اندازه گیری
cores
U
مغز ودرون هرچیزی
core
U
مغز ودرون هرچیزی
w
U
هرچیزی بشکل حرف w
knife-edges
U
لبه تیز هرچیزی
knife-edge
U
لبه تیز هرچیزی
sheeting
U
هرچیزی بشکل ورقه
knife edge
U
لبه تیز هرچیزی
blade
U
هرچیزی شبیه تیغه
shoulder
U
هرچیزی شبیه شانه
broadside
U
سطح پهن هرچیزی
nates
U
هرچیزی شبیه کفل
buttoning
U
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
U
هرچیزی شبیه دکمه
button
U
هرچیزی شبیه دکمه
rind
U
پوسته بیرونی هرچیزی
broadsides
U
سطح پهن هرچیزی
rinds
U
پوسته بیرونی هرچیزی
spindle
U
هرچیزی شبیه دوک
rattail
U
هرچیزی شبیه دم موش
spindles
U
هرچیزی شبیه دوک
shouldered
U
هرچیزی شبیه شانه
shouldering
U
هرچیزی شبیه شانه
petticoat
U
هرچیزی شبیه شلیته
steelyard
U
هرچیزی شبیه قپان
shoulders
U
هرچیزی شبیه شانه
spools
U
هرچیزی شبیه قرقره
spool
U
هرچیزی شبیه قرقره
petticoats
U
هرچیزی شبیه شلیته
centralized control
U
انجام کنترل به طریقه تمرکزی
international practice
U
طریقه معمول به بین المللی
caged storage
U
انبار کردن به طریقه محصور
bonnet
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bonnets
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bolus
U
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
backboard
U
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
boats
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boat
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
crumb
U
هرچیزی شبیه خرده نان
crumbs
U
هرچیزی شبیه خرده نان
blinds
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blinded
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blind
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
magnetic anomaly detection gear
U
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
acoustical surveillance
U
اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
aerodynamic missile
U
موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
mechanical sweep
U
مین جمع کردن به طریقه خودکار
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
brinell hardness test
U
طریقه اندازه گیری سختی برینل
world is one's oyster
<idiom>
U
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
insigne
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
what have you
<idiom>
U
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
anathema
U
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
stirrup
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
insignia
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
stirrups
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
bond
U
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
rod float
U
تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
sonne photography
U
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
whiplash
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
tub
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
whiplashes
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
tubs
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
lancet
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
lancets
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
in the clear
<idiom>
U
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
horizontal clock system
U
طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
stereocomparagraph
U
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
wisest
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
a penny for your thoughts
<idiom>
U
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
subaqueous ranging
U
طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
wise
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
honey combing
U
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
utilitarianism
U
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
c
U
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
stereophotogrammetry
U
تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
ism
U
پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
pibal
U
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
skeins
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skein
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
clock method
U
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
linear speed
U
روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
dree
U
ساختن با
upgrade
U
ساختن
upgraded
U
ساختن
pills
U
حب ساختن
inventing
U
ساختن
upgrading
U
ساختن
invents
U
ساختن
upgrades
U
ساختن
put up
U
ساختن
indite
U
ساختن
put-up
U
ساختن
pellet
U
حب ساختن
build
U
ساختن
buildings
U
ساختن
invented
U
ساختن
makes
U
ساختن
creates
U
ساختن
make
U
ساختن
unifies
U
تک ساختن
bulid
U
ساختن
fashioning
U
مد ساختن
fashioned
U
مد ساختن
unifying
U
تک ساختن
unify
U
تک ساختن
carbonize
U
کک ساختن
pill
U
حب ساختن
creating
U
ساختن
compose
U
ساختن
composes
U
ساختن
create
U
ساختن
confect
U
ساختن
builds
U
ساختن
fashions
U
مد ساختن
fashion
U
مد ساختن
to get along
U
ساختن
to go in with
U
ساختن با
generating
U
ساختن
generates
U
ساختن
generated
U
ساختن
generate
U
ساختن
fabricating
U
ساختن
constructing
U
ساختن
constructed
U
ساختن
construct
U
ساختن
set up
U
ساختن
idolises
U
بت ساختن
to make a shift
U
ساختن
to make away
U
ساختن
remake
U
از نو ساختن
remakes
U
از نو ساختن
manufacture
U
ساختن
produced
U
ساختن
produce
U
ساختن
fabricate
U
ساختن
produces
U
ساختن
fabricates
U
ساختن
to t. up
U
ساختن
fabricated
U
ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com