Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
put in more
U
عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seller's option to duble
U
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
put option
U
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
duble option
U
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
exchange depareciation
U
تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
forfeiture
U
تنزل ارزش
buyer's option to duble
U
خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
currency depreciation
U
تنزل ارزش پول
demonetization
U
تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
premium statement
U
صورت اضافه ارزش سهام
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
U
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
quantum meruit
U
هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
improper fraction
U
کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
allotrope
U
جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
biconvex
U
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
cruelty
U
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
individual demand schedule
U
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
interfaces
U
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interface
U
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
visualization
U
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
optional
U
خیاری
optional contract
U
خیاری
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
optional contarct
U
عقد خیاری
stipulation of the right of rescission
U
شرط خیاری
put and call
U
بیع خیاری
optional contract
U
عقد خیاری
raw wool
U
پشم خام
[پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
cucumber
U
هربوته یا میوه خیاری شکل
cucumbers
U
هربوته یا میوه خیاری شکل
defaults
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
sudarium
U
دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
dual
U
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
local
U
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
locals
U
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
DOR
U
سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
right of rescission
U
خیار
option
U
خیار
cucumbers
U
خیار
options
U
خیار
cucumber
U
خیار
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
option of meeting place
U
خیار مجلس
option of defect
U
خیار عیب
make option
U
جعل خیار
option of trickery
U
خیار تدلیس
option of fraud
U
خیار تدلیس
option of inspection
U
خیار رویت
option of loss
U
خیار غبن
option of deception
U
خیار غبن
expire of option
U
انقضاء خیار
gherkins
U
خیار ریز
gherkin
U
خیار ریز
option of animals
U
خیار حیوان
option of condition
U
خیار شرط
option of conditions
U
خیار شرط
pickler
U
خیار ترشی
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
option of unfulfilled conditions
U
خیار تخلف شرط
option of contract invalid in part
U
خیار تبعیض صفقه
option of sales unfulfilled in part
U
خیار تبعض صفقه
expire of option
U
انقضاء مدت خیار
call option
U
خرید به شرط خیار
incorrect
U
خیار تخلف وصف
option of incorrect description
U
خیار تخلف وصف
option of delayed payment of the price
U
خیار تاخیر ثمن
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
pepo
U
کدو و خیار ومانند انها
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
Pickles are often eaten as a relish .
U
خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
flip-flop
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
decreased
U
تنزل
contractions
U
تنزل
declining
U
تنزل
degradation
U
تنزل
depreciation
U
تنزل
declines
U
تنزل
declined
U
تنزل
decline
U
تنزل
decadence
U
تنزل
decreases
U
تنزل
decrease
U
تنزل
fall
U
تنزل
abate
U
تنزل
reduction
U
تنزل
regression
U
تنزل
abating
U
تنزل
abates
U
تنزل
step backwards
U
تنزل
regress
U
تنزل
reductions
U
تنزل
decadency
U
تنزل
contraction
U
تنزل
degression
U
تنزل
abated
U
تنزل
set back
U
تنزل
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
decay
U
خرابی تنزل
decaying
U
خرابی تنزل
graceful degradation
U
تنزل مطبوع
deflation
U
تنزل قیمت
fall off
<idiom>
U
تنزل کردن
fall
U
تنزل کرد ن
fall
U
تنزل کردن
to come down with a run
U
تنزل کردن
devaluation
U
تنزل نرخ
retrograde
U
تنزل کننده
degrades
U
تنزل دادن
degrades
U
تنزل کردن
degrade
U
تنزل دادن
degrade
U
تنزل کردن
depreciator
U
تنزل دهنده
depreciative
U
تنزل دهنده
demotion
U
تنزل رتبه
decays
U
خرابی تنزل
to go backward
U
تنزل کردن
degradation
U
تنزل رتبه
decayed
U
خرابی تنزل
degradation
U
تنزل درجه
cut rate
U
تنزل قیمت
depressions
U
تنزل ناصافی
reduce
U
تنزل دادن
magnetic decay
U
تنزل مغناطیسی
lowers
U
تنزل دادن
lowering
U
تنزل دادن
lowered
U
تنزل دادن
depressions
U
تنزل افسردگی
lower
U
تنزل دادن
depression
U
تنزل افسردگی
pejorative
U
تنزل دهنده
reduces
U
تنزل دادن
depression
U
تنزل ناصافی
magnetic declination
U
تنزل مغناطیسی
mark down
U
تنزل قیمت
active
U
تنزل بردار
reducing
U
تنزل دادن
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
degrades
U
تنزل رتبه دادن
decline
U
تنزل کردن کاستن
fluctuable
U
مستعد ترقی و تنزل
devalue
U
تنزل قیمت دادن
devaluate
U
تنزل قیمت دادن
devaluation
U
تنزل قیمت پول
fluctuation
U
ترقی و تنزل نوسان
roll back
U
عمل تنزل دادن
comedown
U
تنزل رتبه ومقام
degrade
U
تنزل رتبه دادن
demotes
U
تنزل رتبه دادن
declining economy
U
اقتصاددر حال تنزل
devaluing
U
تنزل قیمت دادن
devalues
U
تنزل قیمت دادن
demonetize
U
تنزل پیدا کردن
devalued
U
تنزل قیمت دادن
declined
U
تنزل کردن کاستن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com