Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vasectomies
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
scrub
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubs
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbed
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbing
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
embolectomy
U
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
spay
U
عقیم کردن
sterilization
U
عقیم کردن
confute
U
عقیم کردن
spayed
U
عقیم کردن
spays
U
عقیم کردن
insuperability
U
عدم امادگی برای از میان برداشتن
thwarted
U
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
thwart
U
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
foiled
U
عقیم گذاردن خنثی کردن
foil
U
عقیم گذاردن خنثی کردن
foiling
U
عقیم گذاردن خنثی کردن
foils
U
عقیم گذاردن خنثی کردن
to commandeer something
U
چیزی را
[بدون اجازه]
برای خود برداشتن
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
operate
U
عمل جراحی کردن
operates
U
عمل جراحی کردن
operated
U
عمل جراحی کردن
countercheck
U
عقیم کردن دفع کردن
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
processes
U
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process
U
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
tellers
U
ناقل
conveyer
U
ناقل
story teller
U
ناقل
transporters
U
ناقل
passant
U
ناقل
transporter
U
ناقل
vehicle
U
ناقل
transferor
U
ناقل
conveyor
U
ناقل
teller
U
ناقل
vehicles
U
ناقل
porter
U
ناقل امراض
fabler
U
افسانه گو ناقل
porters
U
ناقل امراض
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
insect vectors
U
حشرات ناقل بیماری
forborne
U
دست برداشتن تحمل کردن
opens
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
photographs
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
warp
U
منحرف کردن تاب برداشتن
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
opened
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
open
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
photographing
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
warped
U
منحرف کردن تاب برداشتن
split
U
ترک برداشتن تقسیم کردن
warps
U
منحرف کردن تاب برداشتن
anopheles
U
که ناقل میکرب مالاریا میباشد
lops
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lop
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
removal
U
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
lopping
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopped
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
barren
U
عقیم
abortive
<adj.>
عقیم
sterile
U
عقیم
pickup
U
دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
to d. up a liquid
U
مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
to come to nothing
U
عقیم ماندن
frustrations
U
عقیم گذاری
incomplete offence
U
جرم عقیم
frustration
U
عقیم گذاری
frustrated
U
عقیم مانده
abort
U
عقیم ماندن
nulify
U
عقیم گذارندن
come to nothing
U
عقیم ماندن
bused
U
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus
U
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing
U
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses
U
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed
U
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses
U
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing
U
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
paralysation
U
بی اثرسازی عقیم گذاری
failed
U
عقیم ماندن ورشکستن
fail
U
عقیم ماندن ورشکستن
to foil a plan
U
عقیم گذاردن نقشه ای
fails
U
عقیم ماندن ورشکستن
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
gene
U
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
genes
U
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
male sterile
U
گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
miscarry
U
نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarries
U
نتیجه ندادن عقیم ماندن
aborts
U
ریشه نکردن عقیم ماندن
miscarrying
U
نتیجه ندادن عقیم ماندن
aborted
U
ریشه نکردن عقیم ماندن
aborting
U
ریشه نکردن عقیم ماندن
surgery
U
جراحی
surgeries
U
جراحی
operation
U
عمل جراحی
surgical
U
وابسته به جراحی
surgical instruments
U
الات جراحی
bougie
U
میل جراحی
surgical operation
U
عمل جراحی
raspatory
U
سوهان جراحی
aciurgy
U
عمل جراحی
canula
U
لوله جراحی
neurosurgery
U
جراحی اعصاب
plastic surgery
U
جراحی پلاستیک
surgical
U
مربوط به جراحی
the knife
U
الت جراحی
forceps
U
انبر جراحی
orthopedics
U
جراحی استخوان
the knife
U
چاقوی جراحی
surgery
U
اتاق جراحی
hysterotomy
U
جراحی رحم
surgical
U
عمل جراحی
A surgical operation .
U
عمل جراحی
psychosurgery
U
جراحی روانی
surgeries
U
اتاق جراحی
surgery
U
عمل جراحی
surgically
U
از لحاظ جراحی
postoperative
U
پس از عمل جراحی
surgeries
U
عمل جراحی
inoperable
U
غیر قابل جراحی
plastic surgery
U
جراحی ترمیمی و زیبایی
scalpels
U
باچاقوی جراحی بریدن
rhinoplasty
U
جراحی پیوندی بینی
catheter
U
میل جراحی بول
scalpels
U
چاقوی کوچک جراحی
scalpel
U
باچاقوی جراحی بریدن
scalpel
U
چاقوی کوچک جراحی
forceps
U
انبر جراحی انبرک
gouged
U
اسکنه جراحی بزورستانی
gouge
U
اسکنه جراحی بزورستانی
gouges
U
اسکنه جراحی بزورستانی
bistoury
U
چاقوی کوچک جراحی
gouging
U
اسکنه جراحی بزورستانی
abaptiston
U
اره جراحی مغز
ablator
U
الت بریدن در جراحی
abaptistum
U
اره جراحی مغز
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
surgeon's knot
U
گره بخیه جراحی
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
interne
U
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
surgical
U
مربوط به امور پزشکی جراحی
thoracotomy
U
عمل جراحی شکافتن جدارسینه
probang
U
میله گلو پاک کن جراحی
swabs
U
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
swab
U
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
osteoplastic
U
وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
pneumectomy
U
عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
tonsillectomy
U
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
emboly
U
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hysterectomize
U
بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
face lifting
U
جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
culvert
U
مجرای اب
water course
U
مجرای اب
apt words
U
مجرای اب
culverts
U
مجرای اب
tsetse
U
مگس تسه تسه ناقل تریپانوزوم
meatus urinarius
U
مجرای بول
sewer
U
مجرای فاضل اب
oviduct
U
مجرای عبورتخم
overflow duct
U
مجرای سرریز
vale
U
مجرای کوچک
output channel
U
مجرای خروجی
oil channel
U
مجرای روغن
culverts
U
مجرای اب ابگذر
furnace vessel
U
مجرای کوره
gas conduit
U
مجرای گاز
air channel
U
مجرای هوا
sewers
U
مجرای فاضلاب
after bay
U
مجرای خروجی
penstock
U
مجرای عبور اب
urethra
U
مجرای پیشاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com