English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
logistics U عمل تدارک یکانها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
redesignate U اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
throughput U تدارک مستقیم اماد تدارک بیواسطه
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
purveyed U تدارک
preparation U تدارک
purvey U تدارک
preparations U تدارک
water supply U تدارک اب
provision U تدارک
purveying U تدارک
water supplies U تدارک اب
purveys U تدارک
in the pipeline [Colloquial] U در تدارک
logistics U تدارک کردن
procure U تدارک کردن
replenishing U تدارک مجدد
replenishes U تدارک مجدد
replenished U تدارک مجدد
replenish U تدارک مجدد
provides U تدارک دیدن
provide U تدارک دیدن
permanent oppropriation U تدارک دایمی
procuring U تدارک کردن
procures U تدارک کردن
procured U تدارک کردن
logistic route U تدارک کردن
preparation U تدارک دیدن
supplied U تدارک کردن
make preparations U تدارک دیدن
supplying U تدارک کردن
supplying U تدارک دیدن
make provisions U تدارک دیدن
supply U تدارک کردن
supplied U تدارک دیدن
preparations U تدارک دیدن
supply U تدارک دیدن
make arrangements U تدارک دیدن
prepares U تدارک دیدن پستاکردن
provided scheme U برنامه تدارک شده
to prepare for war U تدارک جنگ دیدن
preparing U تدارک دیدن پستاکردن
prepared variation U واریاسیون تدارک شده
prepare U تدارک دیدن پستاکردن
ammunition depot U محل تدارک مهمات
accomodation U تدارک جا اثاثیه تطابق
troops U یکانها
movements U حرکات یکانها
servicae life U عمرخدمتی یکانها
line of retreat U خط بازگشت یکانها
rotation U تعویض یکانها
incidents U تصادم یکانها
incident U تصادم یکانها
logistic route U امورلجستیکی یکانها
force structure U سازمان یکانها
system of units U دستگاه یکانها
weapon troops U یکانها ادوات
despatches U اعزام یکانها
despatching U اعزام یکانها
despatched U اعزام یکانها
replacements U تعویض یکانها
reinforces U تقویت یکانها
keeping U ذخایر یکانها
replacement U تعویض یکانها
dispatch U اعزام یکانها
reinforce U تقویت یکانها
dispatched U اعزام یکانها
dispatches U اعزام یکانها
supplied U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supplying U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
redezvous U محل تلاقی یکانها
disband U انحلال رسمی یکانها
reception station U دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
disband U منحل کردن یکانها
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
logistical U مربوط به اماد یکانها
force development U برنامه تشکیل یکانها
collective call sign U معرف مشترک یکانها
administration U اداره امور یکانها
separation U مستقل شدن یکانها
administrations U اداره امور یکانها
disbands U انحلال رسمی یکانها
troop program U برنامه تشکیل یکانها
employment U به کار بردن یکانها
disbands U منحل کردن یکانها
disbanding U انحلال رسمی یکانها
disbanding U منحل کردن یکانها
relief in place U تعویض یکانها در محل
separations U مستقل شدن یکانها
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
chop U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
attachment U منتصب کردن یکانها انتصاب
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
fast shuttle U تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
chopped U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
detach U زیرامر قرار دادن یکانها
detaching U زیرامر قرار دادن یکانها
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
rotation U تعویض نوبتی یکانها یا افراد
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
interservice U بین یکانها در حین خدمت
detaches U زیرامر قرار دادن یکانها
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
tent striking U فرمان اماده حرکت شدن یکانها
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
common user items U اقلام مشترک المصرف بین یکانها
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
movement control U کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
parting shot U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gap filler U یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
parting shots U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
oblique compartment U قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
local procurement U تدارک محلی فراورده محلی
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com