Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
infiltration
U
عملیات نفوذی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thrust line
U
خط تک نفوذی
infiltrator
U
نفوذی
blitzer
U
مدافع نفوذی
intrusive rocks
U
سنگهای نفوذی
penetration method
U
روش نفوذی
prime coat
U
اندود نفوذی
grouted macadam
U
ماکادام نفوذی
raids
U
تک نفوذی سریع
raiding
U
تک نفوذی سریع
raided
U
تک نفوذی سریع
raid
U
تک نفوذی سریع
backfield
U
دفاع نفوذی
bitumen gronted construction
U
اسفالت نفوذی
covered approach
U
راه نفوذی پوشیده
outposts
U
پایگاه نفوذی شطرنج
standard penetration
U
ازمایش نفوذی استاندارد
outpost
U
پایگاه نفوذی شطرنج
long thrust
U
تک نفوذی طولانی یادوردست
jireugi
U
ضربه با دست نفوذی
penetration macadam
U
اسفالت ماکادام نفوذی
avenues of approach
U
راههای نفوذی مسیرهای تقرب
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation
U
عملیات
op
U
عملیات
treatment
U
عملیات
treatments
U
عملیات
operations
U
عملیات
deputy for operations
U
معاونت عملیات
delaying action
U
عملیات تاخیری
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
conversational operation
U
عملیات محاورهای
countermine
U
عملیات ضد مین
delay action
U
عملیات تاخیری
campaigning
U
عملیات جنگی
divert action
U
عملیات مخالف
business type operation
U
عملیات تجارتی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
covert operations
U
عملیات پنهانی
building operations
U
عملیات ساختمانی
espial
U
عملیات جاسوسی
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
campaigns
U
عملیات جنگی
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
covert operations
U
عملیات مخفی
destructive operation
U
عملیات مخرب
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
dry run
U
عملیات جنگی
earth work
U
عملیات خاکی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
denial operations
U
عملیات ممانعتی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
continuity of operations
U
مداومت عملیات
centre of activities
U
مرکز عملیات
terrain
U
زمین عملیات
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
flow chart
U
شمای عملیات
flow charts
U
شمای عملیات
subversive
U
عملیات براندازی
subversives
U
عملیات براندازی
radius
U
شعاع عملیات
hostilities
U
عملیات خصمانه
hostility
U
عملیات خصمانه
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
offensives
U
عملیات افندی
phase
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
phases
U
مرحله عملیات
sabotage
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
earthworks
U
عملیات خاکی
closing
U
خاتمه عملیات
offensive
U
عملیات افندی
actions
U
عملیات جنگی
actions
U
جنگ عملیات
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
phasing
U
مراحل عملیات
area of operation
U
منطقه عملیات
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous operation
U
عملیات ازاد
base of operations
U
پایگاه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
delay
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delays
U
عملیات تاخیری
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
action deferred
U
تامل در عملیات
offenses
U
عملیات افندی
offenses
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
offence
U
عملیات تعرضی
air operations
U
عملیات هوایی
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
airmobile operations
U
عملیات هوارو
block operation
U
عملیات بلوک
operation center
U
مرکز عملیات
rescue operation
U
عملیات نجات
spial
U
عملیات جاسوسی
operations personal
U
پرسنل عملیات
string operation
U
عملیات رشتهای
scope
U
هدف عملیات
scope
U
منظور از عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
surface treatment
U
عملیات سطحی
synchronous operation
U
عملیات همزمان
immediate action
U
عملیات فوری
manual operation
U
عملیات دستی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
combat information center
U
اطاق عملیات
serial operation
U
عملیات سری
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
operating program
U
برنامه عملیات
night operations
U
عملیات شبانه
operation manager
U
مدیر عملیات
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
finishing
U
عملیات تکمیل
operation overlay
U
کالک عملیات
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
operationally ready
U
حاضر به عملیات
scene of action
U
صحنه عملیات
initiative
U
ابتکار عملیات
initiatives
U
ابتکار عملیات
operation map
U
نقشه عملیات
logical operations
U
عملیات منطقی
parallel operation
U
عملیات موازی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
war room
U
اتاق عملیات
global operation
U
عملیات سراسری
pseudooperation
U
شبه عملیات
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
formal operations
U
عملیات صوری
operations research
U
تحقیق در عملیات
process chart
U
نقشه عملیات
flight operations
U
عملیات پرواز
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
f.of operations
U
حوزه عملیات
campaign
U
عملیات جنگی
Military operations.
U
عملیات نظامی
regions
U
ناحیه عملیات
external operation
U
عملیات خارجی
region
U
ناحیه عملیات
campaigned
U
عملیات جنگی
terminal operations
U
عملیات بارانداز
plan of action
U
طرح عملیات
rehearsals
U
تکرار عملیات
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
theater of operations
U
صحنه عملیات
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
heat treatment
U
عملیات حرارتی
rehearsal
U
تکرار عملیات
harassing actions
U
عملیات ایذایی
psychological operations
U
عملیات روانی
air transport operation
U
عملیات ترابری هوایی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
resumption of hostilities
U
از سر گیری عملیات خصمانه
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
cycled
U
دوره عملیات یابازی
air surface zone
U
منطقه عملیات ضد زیردریایی
aircraft arrestment
U
عملیات مهار هواپیما
reconnoiter
U
عملیات اکتشافی کردن
air offensive
U
عملیات افندی هوایی
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
retrograde movement
U
عملیات عقب روی
retirement
U
عملیات عقب روی
tactical concept
U
تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical operation center
U
مرکز عملیات تاکتیکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com