Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formal operations
U
عملیات صوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formal
U
صوری
externals
U
صوری
external
U
صوری
formmal
U
صوری
factitious
U
صوری
simulative
U
صوری
simulate
U
صوری
simulates
U
صوری
nominal
U
صوری
simulating
U
صوری
fictitious
U
صوری
superficial
U
صوری
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
syllogism
U
قیاس صوری
face validity
U
اعتبار صوری
simular
U
قلابی صوری
formmal system
U
سیستم صوری
kite
U
برات صوری
nominalism
U
فلسفه صوری
formmal parameter
U
پارامتر صوری
kites
U
برات صوری
formmal logic
U
منطق صوری
face value
U
ارزش صوری
fictitious transaction
U
معامله صوری
formal exercise
U
تمرین صوری
formal language
U
زبان صوری
formal logic
U
منطق صوری
formmal language
U
زبان صوری
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
formal thought disorder
U
اختلال صوری فکر
tyrian
U
صوری اهل صور
ostensible
U
قابل نمایش صوری
impedance
U
مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
literality
U
صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
formal logic
U
منطق صوری
[منطق]
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatments
U
عملیات
operation
U
عملیات
treatment
U
عملیات
operations
U
عملیات
op
U
عملیات
flow charts
U
شمای عملیات
subversive
U
عملیات براندازی
flow chart
U
شمای عملیات
delaying action
U
عملیات تاخیری
destructive operation
U
عملیات مخرب
delay action
U
عملیات تاخیری
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
covert operations
U
عملیات پنهانی
hostility
U
عملیات خصمانه
hostilities
U
عملیات خصمانه
radius
U
شعاع عملیات
subversives
U
عملیات براندازی
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
counter military
U
ضد عملیات نظامی
countermine
U
عملیات ضد مین
covert operations
U
عملیات مخفی
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
offensives
U
عملیات افندی
offensive
U
عملیات افندی
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
espial
U
عملیات جاسوسی
infiltration
U
عملیات نفوذی
external operation
U
عملیات خارجی
f.of operations
U
حوزه عملیات
sabotage
U
عملیات تخریبی
phases
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
earth work
U
عملیات خاکی
dry run
U
عملیات جنگی
base of operations
U
پایگاه عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
deputy for operations
U
معاونت عملیات
closing
U
خاتمه عملیات
sabotaging
U
عملیات تخریبی
divert action
U
عملیات مخالف
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
terrain
U
زمین عملیات
conversational operation
U
عملیات محاورهای
business type operation
U
عملیات تجارتی
offenses
U
عملیات افندی
building operations
U
عملیات ساختمانی
offenses
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
offence
U
عملیات تعرضی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
block operation
U
عملیات بلوک
area of operation
U
منطقه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
phasing
U
مراحل عملیات
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
autonomous operation
U
عملیات ازاد
delays
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
autonomous operation
U
عملیات مستقل
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
centre of activities
U
مرکز عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
earthworks
U
عملیات خاکی
continuity of operations
U
مداومت عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
action deferred
U
تامل در عملیات
air operations
U
عملیات هوایی
actions
U
عملیات جنگی
actions
U
جنگ عملیات
combat information center
U
اطاق عملیات
action
U
عملیات جنگی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
action
U
جنگ عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
delay
U
عملیات تاخیری
operating program
U
برنامه عملیات
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
spial
U
عملیات جاسوسی
operations personal
U
پرسنل عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
string operation
U
عملیات رشتهای
phase
U
مرحله عملیات
scope
U
هدف عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
scope
U
منظور از عملیات
immediate action
U
عملیات فوری
surface treatment
U
عملیات سطحی
synchronous operation
U
عملیات همزمان
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
logical operations
U
عملیات منطقی
rescue operation
U
عملیات نجات
operation center
U
مرکز عملیات
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
operation manager
U
مدیر عملیات
night operations
U
عملیات شبانه
region
U
ناحیه عملیات
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
finishing
U
عملیات تکمیل
operation map
U
نقشه عملیات
scene of action
U
صحنه عملیات
manual operation
U
عملیات دستی
operation overlay
U
کالک عملیات
initiative
U
ابتکار عملیات
initiatives
U
ابتکار عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
serial operation
U
عملیات سری
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
campaign
U
عملیات جنگی
war room
U
اتاق عملیات
global operation
U
عملیات سراسری
pseudooperation
U
شبه عملیات
Military operations.
U
عملیات نظامی
flight operations
U
عملیات پرواز
campaigned
U
عملیات جنگی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
campaigning
U
عملیات جنگی
plan of action
U
طرح عملیات
campaigns
U
عملیات جنگی
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
heat treatment
U
عملیات حرارتی
rehearsal
U
تکرار عملیات
parallel operation
U
عملیات موازی
rehearsals
U
تکرار عملیات
process chart
U
نقشه عملیات
regions
U
ناحیه عملیات
terminal operations
U
عملیات بارانداز
psychological operations
U
عملیات روانی
theater of operations
U
صحنه عملیات
harassing actions
U
عملیات ایذایی
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
air offensive
U
عملیات افندی هوایی
retrograde movement
U
عملیات عقب روی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com