English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
concatenation operator U عملگر الحاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
riders U الحاقی
adjoint U الحاقی
extensions U الحاقی
supplemental U الحاقی
extension U الحاقی
adjuncts U الحاقی
accessional U الحاقی
adjunctive U الحاقی
appendant U الحاقی
adjunct U الحاقی
rider U الحاقی
adventitious U خارجی الحاقی
joint U مشترک الحاقی
postpositive U الحاقی و بی تکیه
paragogic U افزوده الحاقی
intromission U مواد الحاقی
incorporative U الحاقی مشارکت
shaft extension U قسمت الحاقی محوری
adjuncts U فرع قسمت الحاقی
adjunct matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
adjunct U فرع قسمت الحاقی
postpositive preposition U حرف اضافه الحاقی
extension U تمدید قسمت الحاقی
suffixix U لفظ معنای الحاقی
riders U ماده یا بند الحاقی
paragoge U حرف یا هجای الحاقی
extensions U تمدید قسمت الحاقی
adjoint matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
rider U ماده یا بند الحاقی
operator U عملگر
operators U عملگر
postscript U یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postscripts U یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
logical operator U عملگر منطقی
operator U عملگر [ریاضی]
monadic operator U عملگر تکین
n ary operator U عملگر N تایی
nand operator U عملگر نقیض و
actuator U عملگر مکانیکی
relational operator U عملگر رابطهای
unary operator U عملگر یگانی
dyadic operator U عملگر دوتایی
aggregate operator U عملگر جمعی
annihilation operator U عملگر نابودی
assignment operator U عملگر جایگزینی
binary operator U عملگر دوتایی
binary operator U عملگر دودوئی
boolean operator U عملگر بولی
laplace operator U عملگر لاپلاس
boolean operator U عملگر بول
conditional operator U عملگر شرطی
comparison operator U عملگر مقایسه
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
boolean operator U عملگر جبر بول
differential operator U عملگر دیفرانسیلی [ریاضی]
boolean operation U عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
redirection operator U عملگر تعیین جهت
arithmetic operator U نشان حسابی عملگر ریاضی
notations U که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
Laplace operator U عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
Laplacian U عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
notation U که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
arguments U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
rider U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
riders U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
nor U عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
attended operation U فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
logical U تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
arithmetic U دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
postfix U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
notations U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
prefix notation U عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com