English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
two way alternate operation U عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
one way only operation U عملکرد فقط یک طرفه
two way simultaneous operation U عملکرد همزمان دو طرفه
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
multitasking U عملکرد چند وفیفهای عملکرد چند تکلیفی
method of operation U عملکرد
work U عملکرد
worked U عملکرد
process U عملکرد
processes U عملکرد
throughput U عملکرد
operation U عملکرد
turn over U عملکرد
revenue operation U عملکرد
performance U عملکرد
performances U عملکرد
return U عملکرد کارکرد
attended operation U عملکرد با مراقب
returned U عملکرد کارکرد
furnace operation U عملکرد کوره
returning U عملکرد کارکرد
returns U عملکرد کارکرد
feature of performance U ویژگی عملکرد
binary operation U عملکرد دودوئی
computer operation U عملکرد کامپیوتری
operating panel U تابلوی عملکرد
operation analysis U تحلیل عملکرد
parallel operation U عملکرد موازی
performance appraisal U عملکرد سنجی
reatrain U عملکرد توام
telephone operation U عملکرد تلفن
transformer operation U عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
unattended operation U عملکرد بی مراقب
operating lever U اهرم عملکرد
monadic operation U عملکرد یگانه
concurrent operation U عملکرد همزمان
continous operation U عملکرد پایدار
dyadic operation U عملکرد دوتایی
indirect operation U عملکرد غیرمستقیم
logical operation U عملکرد منطقی
loss marking operation U عملکرد زیانبار
machine operating U عملکرد ماشین
maximum performance U عملکرد حداکثر
monadic operation U عملکرد تکین
feature U ویژگی عملکرد
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
operation U وابسته به عمل عملکرد
electrically operated chuck U سه نظام با عملکرد الکتریکی
performance rating U درجه بندی عملکرد
operating speed U سرعت عملکرد کار
even-handed treatment U رفتار [عملکرد] عادلانه
input output operation U عملکرد ورودی- خروجی
on line operation U عملکرد درون خطی
off line operation U عملکرد برون خطی
rating U نحوه عملکرد مجاز
illegal operation U عملکرد غیر قانونی
multiprogramming U عملکرد چند برنامهای
binary arithmetic operation U عملکرد ریاضی دودویی
multisequencing U عملکرد چند ترتیبی
multitasking U عملکرد چند تکلیفی
ratings U نحوه عملکرد مجاز
uniprogramming system U سیستم عملکرد تک برنامهای
multiprogramming system U سیستم عملکرد چند برنامهای
social audit U ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
compatible U زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
spool U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spools U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
numeric keypad U یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
control unit U قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
system follow up U ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
thrashing U وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
mflops U یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
alternate U متناوب کردن متناوب بودن
alternates U متناوب کردن متناوب بودن
alternated U متناوب کردن متناوب بودن
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
double star U دوگانه
twofold U دوگانه
dual U دوگانه
two some U دوگانه
take over U مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
diphthong U مصوت دوگانه
duplex ignition U احتراق دوگانه
duplex telegraphy U تلگراف دوگانه
twin-sets U ژاکت دوگانه
diphthongs U مصوت دوگانه
dualism U دوگانه نگری
dual carriageway U شوسه دوگانه
coconsciousness U هشیاری دوگانه
dual carriageways U شوسه دوگانه
ghost signal U تصویر دوگانه
dualize U دوگانه کردن
dualistic economy U اقتصاد دوگانه
dual impression U برداشت دوگانه
dual personality U شخصیت دوگانه
double cropping U کشت دوگانه
dual processors U پردازندههای دوگانه
double bond U پیوند دوگانه
dual sensation U احساس دوگانه
double conversion U تبدیل دوگانه
double armature U ارمیچر دوگانه
double antenna U انتن دوگانه
dualistic dependency U وابستگی دوگانه
dualist U دوگانه نگر
diplacusis U دوگانه شنوی
double-takes U واکنش دوگانه
double helix U مارپیچ دوگانه
double-take U واکنش دوگانه
isolated double bond U پیوند دوگانه مجزا
dual channel sound system U کانال صوتی دوگانه
conjugated double bond U پیوند دوگانه مزدوج
dual channel television sound system U کانال صوتی دوگانه
split sound system U کانال صوتی دوگانه
exocyclic double bond U پیوند دوگانه اگزوسیکلی
symmetry double bond U پیوند دوگانه متقارن
endocyclic double bond U پیوند دوگانه اندوسیکلی
dual labor market U بازار کار دوگانه
dual disk drive U گرداننده دیسک دوگانه
cumulated double bonds U پیوندهای دوگانه همجوار
doobal dang sang U ضربه پرشی دوگانه تکواندو
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
half duplex U یک طرفه
bilateral U دو طرفه
unilateral U یک طرفه
reciprocal U دو طرفه
ex parte U یک طرفه
ancipital U دو طرفه
unilaterally U یک طرفه
bidirectional U دو طرفه
one way U یک طرفه
ancipitous U دو طرفه
one-way U یک طرفه
full duplex U دو طرفه
tripartite U سه طرفه
one sided U یک طرفه
ventricose U یک طرفه
duplex U دو طرفه
triparite U سه طرفه
one-sided U یک طرفه
three sided U سه طرفه
duplexes U دو طرفه
sideway U یک طرفه
mutual U دو طرفه
double throw switch U کلید دو طرفه
double envelopment U احاطه دو طرفه
double sided disk U دیسک دو طرفه
dual carriage way U شاهراه دو طرفه
single flow U راه یک طرفه
two way list U لیست دو طرفه
all position welding U جوشکاری دو طرفه
two chromatography U کروماتوگرافی دو طرفه
dual lane U راه دو طرفه
single lane U شاهراه یک طرفه
simultaneous U ارسال دو طرفه
double flow route U مسیر دو طرفه
check valve U لیژ یک طرفه
check valve U سوپاپ یک طرفه
single throw switch U کلید یک طرفه
blind circuit U مدار یک طرفه
bilateral trade U بازرگانی دو طرفه
bidirectional printer U چاپگر دو طرفه
traffic circles U دایرهی یک طرفه
traffic circle U دایرهی یک طرفه
unidirectional bus U مسیر یک طرفه
box pleats U چین دو طرفه
two way road U راه دو طرفه
double envelopment U مانوراحاطهای دو طرفه
check valve U شیر یک طرفه
single envelopment U احاطه یک طرفه
simplex U مدار یک طرفه
one way only operation U عملکردتنها یک طرفه
flap gate U دریچه یک طرفه
flap valve U شیر یک طرفه
duplex channel U کانال دو طرفه
freeing port U شکاف یک طرفه
one sidely U بطور یک طرفه
mutualization U دو طرفه سازی
overrunning clutch U کلاچ یک طرفه
single acting cylinder U سیلندر یک طرفه
It's one-way street. آن خیابان یک طرفه است.
Italian roof U بام چهار طرفه
double suction pump U تلمبه با مکش دو طرفه
in the twinkling of an eye U بیک طرفه العین
double floppy U دیسک لرزان دو طرفه
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
dual sided disk drives U گردانندههای دیسک دو طرفه
treble hook U قلاب ماهیگیری سه طرفه
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
double action U عمل دوبله یادو طرفه
two sided disk status U اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
interrupted U متناوب
intermittent U متناوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com