Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
application years
U
عمر مفید یک دستگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
valuable
<adj.>
U
مفید
useful
<adj.>
U
مفید
helpful
<adj.>
U
مفید
well off
U
مفید
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
مفید
effective
U
مفید
effect
U
مفید
effected
U
مفید
benefactress
U
مفید
remedial
U
مفید
advantageous
<adj.>
U
مفید
effecting
U
مفید
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
U
مفید
fruitful
U
مفید
handy
[useful]
<adj.>
U
مفید
expedient
<adj.>
U
مفید
precise
U
مفید
gainful
U
مفید
serviceable
<adj.>
U
مفید
purposeful
<adj.>
U
مفید
functional
<adj.>
U
مفید
practicable
<adj.>
U
مفید
practical
<adj.>
U
مفید
purpose-built
<adj.>
U
مفید
proper
<adj.>
U
مفید
purposive
<adj.>
U
مفید
suitable
<adj.>
U
مفید
handy
<adj.>
U
مفید
profitable
U
مفید
applicatory
<adj.>
U
مفید
beneficial
<adj.>
U
مفید
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
مفید
convenient
<adj.>
U
مفید
significance
U
مفید
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
useable storage
U
ذخیره مفید
utility program
U
برنامه مفید
utilizable discharge
U
بده مفید
constructive
U
مفید ساختمانی
lacanic
U
مختصر و مفید
syllabuses
U
خلاصه مفید
advantage
U
مفید بودن
effective capacity
U
گنجایش مفید
salubrity
U
مفید بودن
payload
U
بار مفید
useful capacity
U
فرفیت مفید
payloads
U
بار مفید
stead
U
مفید بودن
service load
U
بار مفید
utility function
U
تابع مفید
effective depth
U
ارتفاع مفید
profitably
<adv.>
U
بطور مفید
useful power
U
توان مفید
advantageously
U
بطور مفید
active capacity
U
گنجایش مفید
active storage
U
گنجایش مفید
useful load
U
فرفیت مفید
uses
U
مقدار مفید
useful power
U
قدرت مفید
available magnification
U
بزرگنمایی مفید
use
U
مقدار مفید
advantageaus
U
مفید باصرفه
helpfully
U
بطور مفید
useful work
U
کار مفید
utility
U
مفید بودن
effective storage
U
گنجایش مفید
usefully
U
بطور مفید
brake horsepower
U
توان مفید
good
U
سودمند مفید
poniter
U
توصیه مفید
useful load
U
بار مفید
serviceably
<adv.>
U
بطور مفید
syllabus
U
خلاصه مفید
useful life
U
عمر مفید
beneficially
<adv.>
U
بطور مفید
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compendiously
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
availability
U
شخص مفید دسترسی
briefly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
informative
U
حاوی اطلاعات مفید
availability
U
چیز مفید وسودمند
payload space
U
فضای بار مفید
useable reservoir storage
U
گنجایش مفید مخزن
asset
U
چیز با ارزش و مفید
average available discharge
U
بده متوسط مفید
abbreviate
U
مختصر یا مفید کردن
abbreviates
U
مختصر یا مفید کردن
efficiency
U
فعالیت مفید بازده
abbreviating
U
مختصر یا مفید کردن
instrumental
U
مفید قابل استفاده
rated pay load
U
بار مفید نامی
man friday
U
مستخدم یا یارخیلی مفید
vail
U
بکارخوردن مفید بودن
come in handy
<idiom>
U
اثبات مفید بودن
available storage capacity
U
گنجایش مفید مخزن
curtly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
pay load
U
فرفیت مفید وسیله نقلیه
benefited
U
احسان کردن مفید بودن
benefiting
U
احسان کردن مفید بودن
benefit
U
احسان کردن مفید بودن
multocular
U
مختصر و مفید کوتاه و سودمند
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
resource
U
گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
graphic
U
زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
languages
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
controlled thermonuclear reaction
U
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
libraries
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
language
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
lifetimes
U
مدت زمانی که وسیلهای مفید است یا قدیمی نشده است
lifetime
U
مدت زمانی که وسیلهای مفید است یا قدیمی نشده است
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
helps
U
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
helped
U
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
help
U
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
dp
U
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
throughput
U
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
utility
U
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
groupware
U
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
pragmatism
U
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
appurtenance
U
دستگاه
teams
U
یک دستگاه
system
U
دستگاه
systems
U
دستگاه
team
U
یک دستگاه
utensils
U
دستگاه
instrument
U
دستگاه
machines
U
دستگاه
set
U
دستگاه
sets
U
دستگاه
setting up
U
دستگاه
appliance
U
دستگاه
device code
U
کد دستگاه
mechanisms
U
دستگاه
utensil
U
دستگاه
nervous system
U
دستگاه پی
machine
U
دستگاه
machined
U
دستگاه
nervous systems
U
دستگاه پی
installation
U
دستگاه
installations
U
دستگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com