Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gazeboo
U
عمارت تابستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gazebo
U
عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
Other Matches
aestival
U
تابستانی ناخوشی تابستانی
summer
U
تابستانی
summers
U
تابستانی
estival
U
تابستانی
summer pudding
U
پودینگ تابستانی
estival
U
ناخوشی تابستانی
summer school
U
کلاس تابستانی
daylight saving time
U
ساعت تابستانی
summer house
U
خانه تابستانی
summer school
U
مدرسه تابستانی
aestivation
U
رخوت تابستانی
summer schools
U
کلاس تابستانی
summer solstice
U
انقلاب تابستانی
summer solstic
U
انقلاب تابستانی
summer schools
U
مدرسه تابستانی
vacation camp
[American E]
U
پایگاه تابستانی
zucchini
U
کدوی تابستانی
summery
U
شبیه تابستان تابستانی
cocozelle
U
کدوی قلیانی تابستانی
kiosks
U
خانه تابستانی دکه
kiosk
U
خانه تابستانی دکه
summer bed of a river
U
بستر تابستانی رودخانه مسیل
summer draft
U
خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
dry skiing
U
تمرینات تابستانی اسکی درسالن
summer draft
U
سطح بار امن تابستانی
hall
U
عمارت
halls
U
عمارت
mansion house
U
عمارت
diwan
U
عمارت
constructions
U
عمارت
construction
U
عمارت
edifices
U
عمارت
edifice
U
عمارت
divan
U
عمارت
imaret
U
عمارت
imaret
U
عمارت
the interior of a building
U
اندرون عمارت
a building of small scale
U
عمارت کوچک
mansions
U
عمارت بزرگ
flattest
U
قسمتی از یک عمارت
mansion
U
عمارت بزرگ
guildhall
U
عمارت شهرداری
guildhalls
U
عمارت شهرداری
flat
U
قسمتی از یک عمارت
town halls
U
عمارت شهرداری
fenestration
U
روزنههای عمارت
building
U
عمارت دیسمان
town hall
U
عمارت شهرداری
mansions
U
عمارت چند دستگاهی
pavilion
U
عمارت کلاه فرنگی
pavilions
U
عمارت کلاه فرنگی
gloriette
U
عمارت کلاه فرنگی
Capitol
U
عمارت کنگره درشهرواشینگتن
Capitol
U
عمارت پارلمان ایالتی
perron
U
پلکان جلو عمارت
mansion
U
عمارت چند دستگاهی
soffit
U
سقف قسمت پایین عمارت
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
soffite
U
سقف قسمت پایین عمارت
indoors
U
در داخل عمارت در زیر پناه یا سقف
interfenestration
U
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
acroterium
U
یکی از زوایای رئوس مثلثی شکل سردر عمارت
guild hall
U
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
aestivate
U
رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child.
U
عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
entresol
U
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com