English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aerostatics U علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stationary state U تعادل درحالت سکون
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
internally blown flap U فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
mechanics U علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
histochemistry U علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
geochemistry U علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
geomorphology U علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
geopolitic U علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
self poise U تعادل بدون پایه یا پشیبان تعادل ناپایدار
in re U درحالت
counterweights U حالت تعادل وزنه تعادل
counterweight U حالت تعادل وزنه تعادل
anticipative U درحالت انتظار
subconscious U درحالت ناخوداگاهی
subconsciously U درحالت ناخوداگاهی
gas dynamics U دینامیک گازها
universal gas constant U ثابت گازها
gas laws U قوانین گازها
gas constant U ثابت گازها
effusion of gases U نشت گازها
condensation U میعان گازها
diffusion of gases U پخش گازها
diffusion of gases U نشت گازها
somnolent U درحالت خواب وبیدار
passiveness U فعل درحالت مجهول
gas law constant U قانون ثابت گازها
gas kinetics U علم جنبش گازها
scolex U کرم کدو درحالت جنینی
nominative indepdent U اسمی که درحالت نداواقع شود
tenterhooks <idiom> U درحالت معلق یا کش دادن به دلیل نا معلومی
cackling U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackle U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
In a state of despair(anxiety,etc). U درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
cackles U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackled U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
aerodynamic مربوط به مبحث حرکت گازها و هوا
pneumatology U روح شناسی علم خواص هواو گازها
mesmeric U مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
eudiometer U اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
talk up <idiom> U صحبت درمورد
what about <idiom> U چطور(درمورد چیزی)
in on <idiom> U اطلاعاتی داشتن درمورد
hold forth <idiom> U صحبت کردن درمورد
To be biased (prejudiced). U درمورد چیزی تعصب داشتن
smoke out <idiom> U درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
get the goods on someone <idiom> U فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
get wise to something/somebody <idiom> U درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
use one's head/bean/noodle/noggin <idiom> U عمیقا فکر کردن درمورد
quiescsnce or cency U سکون
slacks U سکون
quies csnce or cency U سکون
imperturbability U سکون
quiescence U سکون
slack U سکون
quietness U سکون
stay U سکون
stayed U سکون
slackest U سکون
rest U سکون
quietude U سکون
inaction U سکون
inertia U سکون
equilibrium U سکون
rests U سکون
food for thought <idiom> U درمورد چیز باارزش فکر کردن
monomaia U جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
cross a bridge before one comes to it <idiom> U درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
search one's soul <idiom> U کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
stasis U حالت سکون
stationary state U وضعیت سکون
statics U سکون شناسی
lull U ارامش سکون
lulled U ارامش سکون
immovableness U سکون ثبات
idle position U حالت سکون
stationed U سکون پاتوق
quietest U ارامش سکون
quiet U ارامش سکون
deadbeats U دارای سکون
lulling U ارامش سکون
angle of repose U زاویه سکون
stations U جا درحال سکون
stationed U جا درحال سکون
deadbeat U دارای سکون
station U سکون پاتوق
rest position U موقعیت سکون
lulls U ارامش سکون
rest mass U جرم سکون
slack time U زمان سکون
stations U سکون پاتوق
rest energy U انرژی سکون
station U جا درحال سکون
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
tie up <idiom> U تمام مدت درمورد کسی حرف زدن
To be patient with someone . U درمورد کسی صبر وشکیبائی نشان دادن
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
tranquil U بی جنبش درحال سکون
dead center U مرکز سکون و بی حرکتی
stand U دوره سکون اب دریا
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
achloropsia U نوعی نابینایی درمورد رنگها مخصوصا رنگ سبز
I have been deceived in you . U درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
target dossiers U پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
idlest U بی بار شدن در حال سکون ساکن
idled U بی بار شدن در حال سکون ساکن
idle U بی بار شدن در حال سکون ساکن
idles U بی بار شدن در حال سکون ساکن
slack water U موقع سکون وارامش اب دریا اب ساکن
let go <idiom> U به حال خود گذاشتن ،هیچ کاری درمورد چیزی انجام ندادن
Inquietude U حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
referendum U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
home row U ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
neutrino U ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
coroners U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
theoretic U علمی
scientific U علمی
academic U علمی
sciential U علمی
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
scientific researches U تتبعات علمی
scientific socialism U سوسیالیسم علمی
scholarism U تحقیق علمی
the triumphs of science U پیروزیهای علمی
object lesson U درس علمی
the province of science U رشته علمی
principle U قانون علمی
theoretic and practical U علمی وعملی
principle U اصل علمی
faculty U هیئت علمی
faculties U هیئت علمی
academian U عضوانجمن علمی
academic freedom آزادی علمی
prescientific U پیش علمی
horticulture U باغبانی علمی
practical lawyer U حقوقدان علمی
research U تحقیقات علمی
science fiction U افسانه علمی
field trip U گردش علمی
scientail U ماهر علمی
applied or mixed U ریاضیات علمی
scientific method U روش علمی
scientific management U مدیریت علمی
scientific experiment U تجربه علمی
theory U فرض علمی
scientifically U بطور علمی
memoire U مقاله علمی
scientific applications U کابردهای علمی
object lessons U درس علمی
theories U فرض علمی
scientific researches U پژوهشهای علمی
researched U تحقیقات علمی
scientific researches U تحقیقات علمی
disciplining U رشته علمی
boffins U پژوهشگر علمی
disciplines U رشته علمی
researches U تحقیقات علمی
researching U تحقیقات علمی
boffin U پژوهشگر علمی
discipline U رشته علمی
scientism U پیروی از روش علمی
scientific data processing U پردازش داده علمی
equivalent knowledge credit U تصدیق اعتبار علمی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
schools U مکتب علمی یافلسفی
school U مکتب علمی یافلسفی
An immortal scientific work. U اثر علمی جاویدان
homosapiens U نام علمی انسان
teach-ins U بحث علمی دانشجویی
scientific notation U نشان گذاری علمی
teach-in U بحث علمی دانشجویی
sciosophy U معرفت غیر علمی
scientific data processing U داده پردازی علمی
ionics U مبحث علمی یونها
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
terminologies U اصطلاحات علمی یافنی
ethnography U مطالعه علمی نژادها
theories U فرضیه علمی تعلیم
theory U فرضیه علمی تعلیم
unscientific U خلاف موازین علمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com