Perdic | علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	beach marker U	علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	shoreline U	خط ساحل یا خط ساحلی
	shorelines U	خط ساحل یا خط ساحلی
	offshore U	دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
	ship to shore U	حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
	shore to shore movement U	عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
	onshore U	روی ساحل متوجه بطرف ساحل
	inshore U	بطرف ساحل جلو ساحل
	piloting U	ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
	beach party U	گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
	coastal convoy U	ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
	lumber's line U	خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
	approach lane U	مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
	shore stablishment U	تاسیسات ساحلی
	army landing forces U	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
	attack force U	نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
	bank U	ساحل
	brae U	ساحل
	banks U	ساحل
	ashore U	به ساحل
	littoral U	ساحل
	coast U	ساحل
	coasts U	ساحل
	shores U	ساحل
	beached U	ساحل
	sea shore U	ساحل
	shore U	ساحل
	rivage U	ساحل
	beach U	ساحل
	beaches U	ساحل
	landside U	ساحل
	causey U	ساحل
	beached U	زدن به ساحل
	beach U	ساحل شنی
	beach U	زدن به ساحل
	seacoast U	ساحل دریا
	bank revetment U	پوشش ساحل
	coral reef U	ساحل مرجانی
	bank protection U	ساحل داری
	riparian U	ساحل رودخانه زی
	sea coast U	ساحل دریا
	sandbanks U	ساحل شنی
	coastward U	بطرف ساحل
	beaches U	ساحل شنی
	coastward U	درامتداد ساحل
	beaches U	زدن به ساحل
	coastwards U	درامتداد ساحل
	coastwise U	درطول ساحل
	in U	نزدیک ساحل
	basegram U	پیام از ساحل
	near shore U	نزدیک به ساحل
	coastwards U	بطرف ساحل
	river line U	خط ساحل رودخانه
	bankside U	شیب ساحل
	beached U	ساحل شنی
	beach party U	تیم ساحل
	sandbank U	ساحل شنی
	seashore U	ساحل دریا
	seashores U	ساحل دریا
	backshore beach U	ساحل جزرو مد
	attack group U	گروه تک به ساحل
	land combat U	نبرد در ساحل
	offshore U	از جانب ساحل
	hard beach U	ساحل مستحکم
	stethe U	ساحل رودخانه
	river banks U	ساحل رودخانه
	river bank U	ساحل رودخانه
	offshore U	دور از ساحل
	on shore U	روی ساحل
	low lander U	ساحل نشین
	shore duty U	خدمت ساحل
	shore U	کرانه ساحل
	backshore U	ساحل جزرو مد
	back beach U	ساحل جزرو مد
	onshore U	واقع در ساحل
	inshore U	به طرف ساحل
	coast guardsman U	ساحل بان
	shores U	ساحل دریا
	in- U	نزدیک ساحل
	shore U	ساحل دریا
	shores U	کرانه ساحل
	hinterland U	زمین پشت ساحل
	lee shore U	ساحل در معرض باد
	hinterlands U	زمین پشت ساحل
	near bank U	ساحل نزدیک رودخانه
	riverain U	ساکن ساحل رودخانه
	Ivory Coast U	کشور ساحل عاج
	landing beach U	ساحل پیاده شدن
	bank line U	نخ ماهیگیری وصل به ساحل
	ashore U	بکنار بطرف ساحل
	waterside U	متعلق به کناردریا ساحل
	insides U	موج نزدیک ساحل
	inside U	موج نزدیک ساحل
	bar U	خور پیشرفتگی اب به ساحل
	retracted U	دور شدن از ساحل
	bars U	خور پیشرفتگی اب به ساحل
	put out U	از ساحل عازم شدن
	bank angle U	زاویه شیب ساحل
	the wares beat the shore U	خوردن امواج به ساحل
	the waves beats or the shore U	امواج به ساحل می کوبد
	retracting U	دور شدن از ساحل
	seebreeze U	باد از دریا به ساحل
	roadstead U	لنگرگاه دور از ساحل
	retract U	دور شدن از ساحل
	retracts U	دور شدن از ساحل
	coast defence U	سازمان پدافنداز ساحل
	shoring U	پیاده شدن در ساحل
	coast in point U	نقطه ورود به ساحل
	shelf U	سراشیب ساحل دریا
	landing forces U	نیروها پیاده شونده به ساحل
	offshore winds U	بادخشکی بادهای دور از ساحل
	beaching gear U	وسایل به ساحل کشیدن ناو
	landing attack U	تک همراه با پیاده شدن به ساحل
	banks U	صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
	bank U	صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
	shore break U	موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
	debarkation net U	پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
	surf cast U	قلاب اندازی از ساحل در موج
	foreshore U	لبه جلوی ساحل دریا
	foreshores U	لبه جلوی ساحل دریا
	to wash something ashore U	بکنار ساحل شستن چیزی
	skate boat U	قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
	coasting U	کشتی رانی در طول ساحل
	cay U	ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
	to wash something up U	بکنار ساحل شستن چیزی
	point break U	موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
	barrier reef U	صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
	landing U	پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
	straight off U	مستقیما درجلو موج روبه ساحل
	shore duty U	ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
	alighting area U	نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
	coast in point U	نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
	council of entent U	ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
	mooring U	نقطه مهار کردن قایق به ساحل
	beachhead U	پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
	landings U	پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
	liberty man U	ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
	beachheads U	پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
	marker U	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
	markers U	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
	landing attack U	تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
	approach line U	خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
	dune U	خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
	wharf U	لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
	soups U	موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
	coastal refraction U	تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
	mooring line U	طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
	landing party U	گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
	wharfs U	لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
	soup U	موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
	camp-shedding U	[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
	wharves U	لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
	jolly boat U	قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
	painter U	طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
	bollard U	تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
	painters U	طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
	hard-up U	جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
	hard up U	جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
	bank protection U	حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
	bollards U	تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
	barrier light U	نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
	scylla U	صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
	transfer berth U	دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
	transfer area U	در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
	tac log group U	گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
	touchdowns U	درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
	touchdown U	درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
	mooring penant U	طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
	index mark U	علامت شاخص
	astigmatizer U	وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
	bench mark U	شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
	daymark U	علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
	role indicator U	نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
	drift float U	علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
	cabotage U	کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
	catch U	مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
	left slide U	حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
	devices U	فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
	device U	فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
	search jammer U	تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
	landing area U	منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
	landing approach U	مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
	disembarkation U	به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
	hard beach U	قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
	sensor U	وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
	cabotage U	کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
	badges U	امضاء و علامت برجسته و مشخص
	badge U	امضاء و علامت برجسته و مشخص
	landing schedule U	برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
	semiosis U	یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
	fastest U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	fasts U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	fast U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	fasted U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	naval landing party U	تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
	riverain U	کرانه نشین ساحل نشین
	inshore U	نزدیک کرانه نزدیک ساحل
	riverine U	داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
	peripheral U	مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
	noncontiguous facility U	تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
	air landing facility U	تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی