Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
Good grief!
<idiom>
U
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
blips
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
pages
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
waff
U
اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
phew
U
برای نشان دادن بیزاری
phew
U
برای نشان دادن بی تابی
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
divisor
U
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
uberstreichen
U
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
hyphenation
U
تقسیم کلمه
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
clock
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clocks
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
numeric
U
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
nil pointer
U
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
PRN
U
نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
stopped
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
digit
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stop
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopping
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
check
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
ablegate
U
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
stops
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
accuracy
U
کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
checks
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
cartoon design
U
نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
digits
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
mock-up
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-ups
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
sectors
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
word mark
U
علامت کلمه
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
insertion point
U
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
key signature
U
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
forecaddie
U
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
allocates
U
تقسیم کردن اختصاص دادن
allocate
U
تقسیم کردن اختصاص دادن
allocating
U
تقسیم کردن اختصاص دادن
admeasure
U
سهم دادن تقسیم کردن
apportion
U
تقسیم کردن تخصیص دادن
distributes
U
تقسیم کردن تعمیم دادن
distributing
U
تقسیم کردن تعمیم دادن
apportions
U
تقسیم کردن تخصیص دادن
apportioning
U
تقسیم کردن تخصیص دادن
pottion
U
تقسیم کردن سهم دادن از
apportioned
U
تقسیم کردن تخصیص دادن
distribute
U
تقسیم کردن تعمیم دادن
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
breaker line
U
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
trellis coding
U
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
references
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
discharge indicator disc
U
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
reference
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
token
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
tokens
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
signalled
U
مخابره کردن علامت دادن
signal
U
مخابره کردن علامت دادن
signaled
U
مخابره کردن علامت دادن
returning
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
backslash
U
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
return
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
word mark
U
نشان کلمه
suspending
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
telltale
U
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
suspends
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
subdivides
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
marks
U
نشان علامت
markers
U
علامت نشان
mark
U
نشان علامت
marker
U
علامت نشان
redirected
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
comma
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
commas
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
complementation
U
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
do
U
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
glyph
U
علامت یا نشان حجاری شده
indication
U
علامت یا چیزی که نشان دهد
obelize
U
با این علامت "-" نشان گذاردن
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
tree
U
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
prompt
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
displays
U
نشان دادن ابراز کردن
to set out
U
نشان دادن تعیین کردن
displaying
U
نشان دادن ابراز کردن
earmark
U
نشان کردن اختصاص دادن
represented
U
بیان کردن نشان دادن
projects
U
فاهر کردن نشان دادن
project
U
فاهر کردن نشان دادن
represent
U
بیان کردن نشان دادن
represents
U
بیان کردن نشان دادن
displayed
U
نشان دادن ابراز کردن
projected
U
فاهر کردن نشان دادن
display
U
نشان دادن ابراز کردن
earmarks
U
نشان کردن اختصاص دادن
msb
U
بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
coats of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coat of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
brazenly
U
بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
demonstrating
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
brazen
U
بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
demonstrates
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
simulating
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
demonstrated
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
simulate
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
demonstrate
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
simulates
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
features
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
feature
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featured
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featuring
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
belies
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belie
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belied
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belying
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
kludge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
idegraphy
U
علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
radix
U
نقط های که تقسیم بین واحد کمی و بخشی اعشاری را نشان میدهد
introducing
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduces
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduce
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
cerebrate
U
فعالیت مغزی را نشان دادن فکر کردن
most significant bit
U
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
ends
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
hard
U
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
ended
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
harder
U
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
hardest
U
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
end
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
marks
U
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
battle clasp
U
نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
drift float
U
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
mark
U
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
quantifier
U
علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
to prove oneself
U
نشان دادن
[ثابت کردن]
توانایی انجام کاری
religionize
U
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
boolean operation
U
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
colons
U
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
colon
U
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
bracket
U
علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com