Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
range markers
U
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
driving range
U
علامت تعیین کننده فاصله ها
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
earth work
U
عملیات خاکی
earthworks
U
عملیات خاکی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
amphibious squadron
U
گردان عملیات اب خاکی
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
initiating directive
U
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
scraper
U
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
good
U
مسیر خاکی مرطوب و محکم
assault shipping
U
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
boat team
U
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
boat group
U
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
beach master
U
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
assault area diagram
U
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
sea echelon
U
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
route
U
تعیین خط مسیر
routes
U
تعیین خط مسیر
redirection
U
تعیین مسیر
route
U
مسیر چیزیرا تعیین کردن
input output redirection
U
تعیین مسیر ورودی- خروجی
routes
U
مسیر چیزیرا تعیین کردن
intended track
U
مسیر تعیین شده هواپیما
barging
U
خطا در تعیین مسیر قایق
visual omnidirectional range
U
سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
pathfinders
U
هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder
U
هواپیمای علامت گذار مسیر
proportional navigating
U
هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
cadastral surveys
U
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
pathfinder
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinders
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
marshalling
U
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
command heading
U
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
drift float
U
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
expansion path
U
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
indicating
U
تعیین کننده
determinative
U
تعیین کننده
determinant
U
تعیین کننده
determinants
U
تعیین کننده
crucially
U
تعیین کننده
crucial
U
تعیین کننده
sentinels
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinel
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
decision
U
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decisions
U
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
determining tendency
U
گرایش تعیین کننده
oddsmaker
U
تعیین کننده امتیاز
electroscope
U
تعیین کننده برق
crucial experiment
U
ازمایش تعیین کننده
determinants
U
عامل تعیین کننده
form determinant
U
تعیین کننده شکل
coefficient of determination
U
ضریب تعیین کننده
dream determinant
U
تعیین کننده رویا
determinant
U
عامل تعیین کننده
rorschach determinant
U
تعیین کننده رورشاخ
antiamphibious minefield
U
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
assault craft
U
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
rate determining step
U
مرحله تعیین کننده سرعت
laser disignator
U
تعیین کننده هدف لیزری
authenticator
U
تعیین کننده سیستم نشانی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
timing disc
U
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
advisory signal
علامت یادآوری کننده
logotype
U
علامت متمایز کننده
fault localization apparatus
U
دستگاه تعیین کننده محل خطا
burster course
U
مسیر منفجر کننده
course stabilizer
U
تثبیت کننده مسیر
cut off attack
U
تک قطع کننده مسیر
service element
U
عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
words of limitation
U
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
doppler radar
U
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
air transport allocations board
U
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
vanes
U
علامت بادنما پرده جدا کننده
vane
U
علامت بادنما پرده جدا کننده
boat lanes
U
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
area coordination group
U
گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
control ship
U
ناو کنترل کننده عملیات دریایی
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
boxman
U
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
short
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shortest
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
stabilizing fin
U
پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
shorter
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
course recorder
U
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
command destruct signal
U
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
localizer
U
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
crossing target
U
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
flags
U
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carries
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameters
U
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter
U
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
carried
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
flag
U
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carrying
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
datum dan buoy
U
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height
U
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
counterflak
U
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
marker
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
automonitor
U
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
locating
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com