English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground badge U علامت بهترین درجه دار یاسرباز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brand leader U بهترین علامت تجاری بهترین مارک
tip top U بهترین اعلی درجه
insignia U درجه یا علامت صنفی نظامی
face card U بی بی یاسرباز
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
of the first water U بهترین
gilt edge U بهترین
first class U بهترین
priding U بهترین
prides U بهترین
prided U بهترین
pride U بهترین
best U بهترین
gilt-edged U بهترین
gilt edged U بهترین
tiptop U بهترین
the best of all U بهترین
foremost U بهترین
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
qualities U بهترین کیفیت
best efforts U بهترین مساعی
best U به بهترین وجه
best U بهترین کار
quality U بهترین کیفیت
optimum U بهترین امکان
In the best possible manner. U به بهترین وجه
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
back on one's feet <idiom> U به بهترین سلامتی رسیدن
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
napping U بهترین شرکت کننده
first-class U درخورمردم طبقه یک بهترین
nap U بهترین شرکت کننده
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
classic U مطابق بهترین نمونه
classics U مطابق بهترین نمونه
primes U کمال بهترین قسمت
primed U کمال بهترین قسمت
skimeister U بهترین اسکی باز
prime U کمال بهترین قسمت
designated tournament U مسابقه بهترین بازیگران
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
napped U بهترین شرکت کننده
second best theory U نظریه بهترین دوم
best move U بهترین حرکت شطرنج
naps U بهترین شرکت کننده
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
beluga U نام بهترین نوع خاویار
dress up <idiom> U بهترین لباس خود را پوشیدن
You are counted among my best friends. U شما را از بهترین دوستانم می شمارم
The best advice is, not to give any <idiom> U بهترین اندرز ندادن آن است
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
optima legum ilerpres est consuetudo U عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
I wish you the best of luck. U بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
make the best of <idiom> U دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
least cost design U بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
Hunger is the best sauce. <proverb> U گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
doll up U بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
ticks U علامت
caret U علامت
stripes U علامت
code U علامت
banners U علامت
insignia U علامت
ticked U علامت
apostrophes U علامت
signum U علامت
impresa U علامت
emblems U علامت
emblem U علامت
apostrophize U علامت
apostrophe U علامت
banner U علامت
indicator U علامت
designation U علامت
codes and codification U علامت
symbol U علامت
tick U علامت
signalled U علامت
ditto U علامت
signal generator U علامت زا
designations U علامت
signaled U علامت
differentia U علامت
tag U علامت
presaged U علامت
symptom U علامت
signal U علامت
mark U علامت
presages U علامت
presaging U علامت
symptoms U علامت
token U علامت
tokens U علامت
presage U علامت
marine code U علامت
fog signal U علامت مه
stripe U علامت
character U علامت
characters U علامت
marks U علامت
tags U علامت
symptomless U بی علامت
brand U علامت
badge U علامت
brands U علامت
indicium U علامت
branding U علامت
bullet U یک علامت
badges U علامت
unsigned U بی علامت
bullets U یک علامت
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
invert U علامت چاپ
sears U علامت داغ
wlldcard U علامت جانشین
sign learning U علامت اموزی
sign position U موضوع علامت
advisory signal U علامت هشدار
minus U کم شد با علامت منفی
trade mark U علامت تجارتی
warning signal U علامت خطر
warning sign U علامت احضار
sign gestalt U علامت- گشتالت
word mark U علامت کلمه
status symbol U علامت مقام
sear U علامت داغ
sign of the cross U علامت صلیب
acoustic signal U علامت صوتی
inverting U علامت چاپ
V-sign U علامت پیروزی
seared U علامت داغ
trade mark U علامت تجاری
status symbols U علامت مقام
advance sign U علامت اوانس
trade mark U علامت بازرگانی
zooks U علامت تعجب
warning sign U علامت اخطار
signalling U علامت دهی
typification U علامت سازی
terminal symbol U علامت پایانی
showings U علامت مظهر
visual signal U علامت بصری
symbol table U جدول علامت
oh U علامت صفر
temporal sign U علامت زمانی
sign bit U بیت علامت
sign magnitude U علامت و مقدار
sign and magnitude U علامت و مقدار
telegraph signal U علامت تلگرافی
showing U علامت مظهر
typicalness U علامت شاخصیت
typicality U نمونه علامت
earmarking U علامت گذاری
sign digit U رقم علامت
inverts U علامت چاپ
signed U علامت دار
sign flag U پرچم علامت
sign extension U گسترش علامت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com