Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
check point
U
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
checkpoint
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
beginning of tape marker
U
علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
signal distance
U
فاصله علامتی
signal element
U
عنصر علامتی
second signal system
U
دستگاه علامتی دوم
first signal system
U
دستگاه علامتی اول
underscoring
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscores
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
virgule
U
علامتی بدین شکل
underscore
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscored
U
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
finish crossover
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
argument
U
علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
arguments
U
علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
proprietary goods
U
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
boundaries
U
علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundary
U
علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
arithmetic
U
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
press mark
U
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
wheel
U
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
cursors
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursor
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
nodal point
U
نقطه اغاز
initial point
U
نقطه اغاز
set position
U
اماده در نقطه اغاز
upfield
U
نقطه اغاز بازی
initial boiling point
U
نقطه اغاز جوشش
alliterate
U
چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
barrier
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
alley oop shot
U
پرتاب نزدیک سبد
hole in one
U
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
drive the green
U
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
near point
U
نقطه نزدیک
commitment position
U
نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
half volley
U
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
midpoint
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midpoints
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
throwing sector
U
نقطه فرود وسیله پرتاب شده
drop point
U
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
coast in point
U
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
computed air release point
U
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
takeoff
U
لحظه اغازپرش
takeoffs
U
لحظه اغازپرش
ducks and drakes
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
dawn
U
اغاز اغاز شدن
dawning
U
اغاز اغاز شدن
dawned
U
اغاز اغاز شدن
dawns
U
اغاز اغاز شدن
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
imminence
U
نزدیکی
nighness
U
نزدیکی
approximations
U
نزدیکی
approximation
U
نزدیکی
propinquity
U
نزدیکی
vicinity
U
نزدیکی
intimity
U
نزدیکی
copulated
U
نزدیکی
copulate
U
نزدیکی
vicinage
U
نزدیکی
neiggourhood
U
نزدیکی
appulse
U
نزدیکی
adjacence or cency
U
نزدیکی
affinity
U
نزدیکی
nearness
U
نزدیکی
adduction
U
نزدیکی
closeness
U
نزدیکی
vichywater
U
نزدیکی
inwarness
U
نزدیکی
affinities
U
نزدیکی
around
U
در نزدیکی
togetherness
U
نزدیکی
nearby
U
در نزدیکی
sexual intercourse
U
نزدیکی
accession
نزدیکی
proximity
U
نزدیکی
contiguity
U
نزدیکی
copulating
U
نزدیکی
copulates
U
نزدیکی
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
approach
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
adjacence
U
نزدیکی مجاورت
offing
U
دران نزدیکی ها
sexual intercourse of doubful nature
U
نزدیکی به شبهه
proximity of blood
U
خویشی نزدیکی
nodality
U
نزدیکی به گره
adjacency
U
نزدیکی مجاورت
therabout
U
در همان نزدیکی
hereabout
U
درهمین نزدیکی ها
In the vicinity ( neighbourhood ).
U
همین نزدیکی ها
verges
U
نزدیکی حدود
going on
U
نزدیکی تماس
verge
U
نزدیکی حدود
kinder
U
نزدیکی تشابه
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
To have sexual intercourse with a woman .
U
با زنی نزدیکی کردن
thereabout
U
درهمان نزدیکی تقریبا
in with
<idiom>
U
دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
imminency
U
نزدیکی مشرف بودن
imminence
U
نزدیکی مشرف بودن
incestuously
U
با گناه نزدیکی بمحارم
abutment
U
بست دیوار نزدیکی
sexual intercourse
U
مواقعه نزدیکی جنسی
hang about
U
در نزدیکی منتظر بودن
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
Heris
U
شهر هریس در نزدیکی تبریز
umbilical
U
واقع در نزدیکی ناف مرکزی
accessibility
U
امکان نزدیکی وسیله وصول
Is there a ... nearby?
آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
The gas station is nearby .
U
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
land sick
U
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machined
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machines
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
to score with a girl
<idiom>
U
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
aclinic line
U
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
estrus
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
getaways
U
اغاز
primordium
U
اغاز
venues
U
اغاز
exordium
U
اغاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com