English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water cure U علاج بااب معالجه بااب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pompously U بااب وتاب
tumidly U بااب و تاب
ornately U بااب و تاب
scald U بااب گرم سوزاندن
scalding U بااب گرم سوزاندن
scalds U بااب گرم سوزاندن
pads U بااب و تاب گفتن
pad U بااب و تاب گفتن
water cooling U خنک کردن بااب
scalded U بااب گرم سوزاندن
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
aluminize U روکش بااب الومینیوم دادن
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
toddy U عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
toddies U عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
nostrum U دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
definitive hospitalization U سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
remedy U علاج
remedying U علاج
cureless U بی علاج
remedies U علاج
remedied U علاج
cure U علاج
cured U علاج
cures U علاج
remediable U قابل علاج
bootless U بی مصرف بی علاج
irremediableness U علاج ناپذیری
acology U علم علاج
remediless U علاج ناپذبر
operable U قابل علاج
medicative U علاج بخش
incurability U علاج ناپذیری
curability U علاج پذیری
curable U علاج پذیر
incurable U علاج ناپذیر
curative U علاج بخش
panacea U علاج عام اسقولوفندریون
ischuretic U علاج حبس پول
panaceas U علاج عام اسقولوفندریون
incurably U بطور علاج ناپذیر
azoth U علاج کلیه دردها
sanatory U علاج کننده بهبودی دهنده
contra indicate U راه علاج راجوردیگرنشان دادن
sanative U علاج کننده بهبودی دهنده
medical treatment U معالجه
healing U معالجه
he received a fire treatment U معالجه شد
medical U معالجه
treatments U معالجه
treatment U معالجه
therapy U معالجه
acute dose U دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
The remedy may be worse than the disease. <proverb> U گاهى علاج بدتر از بیمارى است.
iatraliptics U معالجه بامالش
trichopathy U معالجه ناخوشیهای مو
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
medicable U قابل معالجه
treament U سلوک معالجه
pretreatment U معالجه قبلی
psychopathy U معالجه روانی
radium therapy U معالجه بارادیوم
rest cure U معالجه با استراحت
emergency treatment U معالجه اورژانس
climatotherapy U معالجه با اب وهوا
malpractice U معالجه غلط
balneotherapy U معالجه باشستشو
edermical meducation U معالجه جلدی
emergency treatment U معالجه اضطراری
malpractices U معالجه غلط
heliotherapy U معالجه با افتاب
electropathy U معالجه برقی
a stitch in time saves nine <proverb> U علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
nurse a cold U سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
pretreat U قبلا معالجه کردن
orthopathy U معالجه بدون دارو
faradization U معالجه باجریان برق
chiropody U فن معالجه ودرمان امراض پا
psychiatry U معالجه ناخوشیهای دماغی
faradism U معالجه باجریان برق
self treatment U معالجه پیش خود
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
self treatment U معالجه بدون کمک نسخه
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
psychotherapy ortherapeutics U معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
pedicures U معالجه امراض دست وپا
pedicure U معالجه امراض دست وپا
chronic dose U دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
physicotherapy U معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
aromatherapy U معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
correctional treatment U روش معالجه از راه اصلاح رفتار
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
oxygen tent U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
oxygen tents U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
helleborism U معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
anarthritic U علاج نقرس دوای نقرس
examinations U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examination U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
herioic treatment U معالجه با وسایل سخت دربیماری سخت
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com