Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pension off
U
بازنشسته کردن
pension off
U
بازنشسته کردن
retire
U
بازنشسته کردن یا شدن
retires
U
بازنشسته کردن یا شدن
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
ruralize
U
ده نشینی کردن
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
retreating
U
عقب نشینی کردن
withdraws
U
عقب نشینی کردن
retreats
U
عقب نشینی کردن
to fall back
U
عقب نشینی کردن
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
retreated
U
عقب نشینی کردن
to give ground
U
عقب نشینی کردن
pull away
U
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
withdraw
U
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
superannuate
U
بازنشسته
retired
U
بازنشسته
emeritus
U
بازنشسته
pensioner
U
بازنشسته
senior citizens
U
بازنشسته
pensioners
U
بازنشسته
senior citizen
U
بازنشسته
retirees
U
بازنشسته
retiree
U
بازنشسته
pensionary
U
بازنشسته
retd
U
بازنشسته
blench
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
to retire from politics
U
از سیاست بازنشسته شدن
superannuate
U
بازنشسته دانستن یاشدن
lame duck
<idiom>
U
نزدیک به بازنشسته شدن
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
U
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
wish
U
دلخواه
wished
U
دلخواه
one's heart'st d.
U
دلخواه
ideals
U
دلخواه
arbitrary
U
دلخواه
wishes
U
دلخواه
ideal
U
دلخواه
arbitary
U
دلخواه
favourites
U
دلخواه برگزیده
favourite
U
دلخواه برگزیده
favorites
U
دلخواه برگزیده
idealised
U
دلخواه سازی
at choice
U
برحسب دلخواه
idealising
U
دلخواه سازی
idealize
U
دلخواه سازی
idealized
U
دلخواه سازی
idealizes
U
دلخواه سازی
idealises
U
دلخواه سازی
after one's will
U
بطور دلخواه
idealizing
U
دلخواه سازی
at will
U
بطور دلخواه
to my satisfaction
U
موافق دلخواه من
after ones own heart
U
موافق دلخواه
satisfactorily
U
موافق دلخواه
accorded
U
دلخواه طیب خاطر
sitting pretty
<idiom>
U
درشراط دلخواه بودن
accords
U
دلخواه طیب خاطر
accord
U
دلخواه طیب خاطر
shangri
U
شهر زیبا سرزمین دلخواه
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
lady's man
<idiom>
U
مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
breezing
U
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezes
U
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezed
U
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
in hand
U
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
breeze
U
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
rifle
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
users
U
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user
U
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
fall back
U
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
retrocedence
U
پس نشینی
deposit
U
ته نشینی
wake
U
شب نشینی
waked
U
شب نشینی
wakes
U
شب نشینی
illuviation
U
ته نشینی
precipitation
U
ته نشینی
deposits
U
ته نشینی
soirTes
U
شب نشینی
nightlife
U
شب نشینی
recoiling
U
پی نشینی
subsidence
U
ته نشینی
sedinentation
U
ته نشینی
recoil
U
پی نشینی
recoils
U
پی نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
recoiled
U
پی نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
evening party
U
شب نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
soiree
U
شب نشینی
soirees
U
شب نشینی
adsorption
U
رو نشینی
recoils
U
عقب نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
retreat
U
عقب نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
retrocedence
U
عقب نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
hutment
U
کلبه نشینی
retreats
U
عقب نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
recesses
U
عقب نشینی
recess
U
عقب نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
retreating
U
عقب نشینی
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
fallback
U
عقب نشینی
seclusion
U
گوشه نشینی
line of retreat
U
خط عقب نشینی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
urbanism
U
شهر نشینی
retreated
U
عقب نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
settlement
U
ته نشینی مسکن
solitariness
U
گوشه نشینی
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
eremitism
U
گوشه نشینی
sanctuaries
U
حق بست نشینی
settlements
U
ته نشینی مسکن
sanctuary
U
حق بست نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
tenantry
U
اجاره نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
recoil
U
عقب نشینی
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
sequestered life
U
گوشه نشینی
break ground
U
عقب نشینی
WISC
U
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
writable instruction set computer
U
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
setbacks
U
فشار عقب نشینی
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
setback
U
فشار عقب نشینی
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
blowback
U
ضربه عقب نشینی
blowback
U
عقب نشینی خودکار
backblast
U
موج عقب نشینی
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
back pressure
U
فشار عقب نشینی
colonial
U
معماری کوچ نشینی
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
backblast
U
شعله عقب نشینی
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoil system
U
سیستم عقب نشینی توپ
setback
U
نیروی عقب نشینی توپ
setbacks
U
نیروی عقب نشینی توپ
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com