English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
small-minded opinions U عقاید کوته نظر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laconicism U کوته سخنی
narrow minded U کوته فکر
insularism U کوته فکری
infantilism of thought U کوته فکری
gnomical U کوته سخن
dogmatic U کوته فکر
provincial U کوته فکر
parochial U کوته نظر
sectarian U کوته بین
illiberal U کوته فکر
smugness U کوته نظر
smugly U کوته نظر
smug U کوته نظر
laconicism U کوته نویسی
laconism U کوته نویسی
small minded U کوته نظر
short sighted U کوته نظر
short sighted U کوته بین
short circuit U کوته مداری
shallow brained U کوته نظر
prudery U کوته فکری
provinciality U کوته فکری
one idead U کوته فکر
narrow mindedly U کوته نظرانه
low browed U کوته جبین
localism U کوته بینی
foreshortening U کوته نمایی
small-minded U کوته نظر
low minded U کوته نظر
low-minded U کوته نظر
prudes U کوته فکر
abbreviation U کوته سازی
abbreviations U کوته سازی
provincialism U کوته فکری
low-minded U کوته فکر
low minded U کوته فکر
parochialism U کوته نظری
fanaticism U کوته فکری
Lilliputian U کوته فکر
prude U کوته فکر
narrow-minded U کوته فکر
short sighted U ناشی از کوته نظری
swinging cross U کوته مداری وزشی
hidebound U خودرای کوته نظر
dogmas U اصول عقاید
feet on the ground <idiom> U عقاید عاقلانه
multiplicity of creeds U تعد د عقاید
mendelism U عقاید مندل
inquisitor U مفتش عقاید
nihilism U عقاید نهیلیستی
dogma U اصول عقاید
censorship U سانسور عقاید
religious tenets U عقاید مذهبی
inquisitors U مفتش عقاید
laconism U کوته سخنی سخن پر مغز
narrower U محدود کردن کوته فکر
short sight U نزدیک بین کوته نظر
bigmouth U آدم پرحرف و کوته بین
narrowed U محدود کردن کوته فکر
narrowest U محدود کردن کوته فکر
narrow U محدود کردن کوته فکر
soundboard U عامل انتشار عقاید
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
neologize U دارای عقاید نوین
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
fascism U اصول عقاید فاشیست
medievalism U عقاید قرون وسطایی
lutheranism U عقاید لوتر وکلیسای او
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
rationale U توضیح اصول عقاید
paradoxical U مخالف عقاید عمومی
leninism U عقاید اشتراکی لنین
sounding boards U عامل انتشار عقاید
sounding board U عامل انتشار عقاید
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
ultranationalism U عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
brainwashed U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
Hungarian Activism U [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
brainwashes U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
economic determinism U یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
ideological war U جنگ عقیدتی جنگ عقاید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com