English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
privy councillor U عضو هیئت رایزنان سلطنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presidium U هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardroom U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury U هیئت داوری هیئت قضات
judicature U هیئت دادرسان هیئت قضاوت
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
royal U سلطنتی
regnal U سلطنتی
monarchical U سلطنتی
rial U سلطنتی
scepters U عصای سلطنتی
sceptre U عصای سلطنتی
sceptres U عصای سلطنتی
keep of the U مهردار سلطنتی
monarchies U حکومت سلطنتی
bailiffs U نگهبان دژ سلطنتی
bailiff U نگهبان دژ سلطنتی
gentleman atarms U عضوگاردویژه سلطنتی
great seal U مهر سلطنتی
regalia U امتیازات سلطنتی
monarchy U حکومت سلطنتی
royalty U از خانواده سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
scepter U عصای سلطنتی
royal honor U درجه سلطنتی
royal flag U پرچم سلطنتی
equerries U اصطبل سلطنتی میراخور
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
sceptered U دارای عصای سلطنتی
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
Privy Council U هیات مشاورین سلطنتی
equerry U اصطبل سلطنتی میراخور
monarchy constitutional U حکومت مشروطه سلطنتی
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
RCs U مخفف کالج سلطنتی جراحان
monarchies U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
monarchy U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
order in council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
monarchy absolute U حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
scepter U دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
Fontainebleau U [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
witan U اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
p sanction U حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
commissioning U هیئت
commission U هیئت
guize U هیئت
astronomy U هیئت
confranternity U هیئت
commissions U هیئت
committee U هیئت
attitude U هیئت
panel U هیئت
configuration U هیئت
configurations U هیئت
attitudes U هیئت
panels U هیئت
committees U هیئت
corps U هیئت
expedition U هیئت اعزامی
diplomatic mission U هیئت سیاسی
economic commission U هیئت اقتصادی
bars U هیئت وکلاء
bar U هیئت وکلاء
staffs U اعضاء هیئت
astronomy U علم هیئت
expeditions U هیئت اعزامی
staffed U اعضاء هیئت
staff U اعضاء هیئت
council ot ministers U هیئت وزراء
departments U قسمت هیئت
department U قسمت هیئت
commissioners U عضو هیئت
astronomically U مطابق هیئت
board of direcotors U هیئت مدیره
board of directers U هیئت مدیره
board of trade U هیئت بازرگانی
commissioner U عضو هیئت
faculty U هیئت علمی
collegium U هیئت یا کمیته
faculties U هیئت علمی
board of directors U هیئت مدیره
knightage U هیئت شوالیه ها
legislative body or assembly U هیئت مققنه
executive U هیئت رئیسه
astronomy U هیئت استرونومی
executives U هیئت رئیسه
trial jury U هیئت منصفه
military body U هیئت نظامی
military comission U هیئت نظامی
directorates U هیئت رئیسه
directorate U هیئت رئیسه
petty jury U هیئت منصفه
political mission U هیئت سیاسی
professoriat U هیئت استادان
configurations U هیئت پذیری
configuration U هیئت پذیری
top drawer U هیئت حاکمه
instituted U هیئت شورا
commissions U هیئت مامورین
commissioning U هیئت مامورین
boarded U هیئت کمیسیون
boarded U هیئت ژوری
committees U هیئت یا کمیته
juries U هیئت منصفه
juries U هیئت داوران
jury U هیئت منصفه
jury U هیئت داوران
governing body U هیئت حاکمه
institutes U هیئت شورا
instituting U هیئت شورا
institute U هیئت شورا
commission U هیئت مامورین
formats U قالب هیئت
legislatures U هیئت مقننه
legislature U هیئت مقننه
governing bodies U هیئت حاکمه
constituencies U هیئت موسسان
board U هیئت کمیسیون
physiques U ترکیب هیئت
bureaus U هیئت اداری
hues U هیئت منظر
committee U هیئت یا کمیته
format U قالب هیئت
board U هیئت ژوری
constituency U هیئت موسسان
hue U هیئت منظر
physique U ترکیب هیئت
deputation U هیئت نمایندگی
deputations U هیئت نمایندگی
bureau U هیئت اداری
Royal Bokhara U فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
directorate U هیئت مدیره ستادی
directorates U هیئت مدیره ستادی
backbencher U عضو هیئت قانونگذاری
transmuted U تغییر هیئت دادن
military body U هیئت رئیسه نظامی
transmuting U تغییر هیئت دادن
transmutes U تغییر هیئت دادن
cabinets U هیئت وزرا اطاقک
transmute U تغییر هیئت دادن
cabinets U کابینه هیئت دولت
cabinet U هیئت وزرا اطاقک
director U عضو هیئت مدیره
chairman of the board [of directors/managers] U رئیس هیئت مدیره
chief executive officer [CEO] [American E] U رئیس هیئت مدیره
directors U عضو هیئت مدیره
white hall U هیئت حاکمه انگلیس
to be masked U تدیل هیئت دادن
the f. U اعضای هیئت پزشکی
assembly U هیئت قانون گذاری
special jury U هیئت منصفه مخصوص
companies U دسته هیئت بازیگران
company U دسته هیئت بازیگران
cabinet U کابینه هیئت دولت
military assistance advisory group (maag U هیئت مستشاری نظامی
masked balls U رقص با هیئت مبدل
electorate U هیئت انتخاب کنندگان
delegacy U نماینده هیئت نمایندگان
president of the board [ American E] U رئیس هیئت مدیره
assize U هیئت قضات یا منصفه
jurors U عضو هیئت منصفه
astronomically U از روی علم هیئت
missionary U وابسته به هیئت اعزامی
editorial staff U هیئت مدیره یانویسنده
masked ball U رقص با هیئت مبدل
electorates U هیئت انتخاب کنندگان
constellations U هیئت صورت فلکی
panel U هیئت تشک پالان
grand jury U هیئت منصفه عالی
backbenchers U عضو هیئت قانونگذاری
panels U هیئت تشک پالان
constellation U هیئت صورت فلکی
grand juries U هیئت منصفه عالی
missionaries U وابسته به هیئت اعزامی
juror U عضو هیئت منصفه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com