English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
membership of the parliament U عضویت پارلمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parliamentary U مصوب پارلمان دارای پارلمان فراکسیون
parliament U پارلمان
parliaments U پارلمان
speaker of parliament U رئیس پارلمان
parliament U مجلس شورا پارلمان
Capitol U عمارت پارلمان ایالتی
parliaments U مجلس شورا پارلمان
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
hansard U صورت جلسات رسمی پارلمان انگلیسی
bigben U ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
roundheal U عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
fellowships U عضویت
fellowship U عضویت
membership U عضویت
memberships U عضویت
roundhead U نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
parliamentarism U سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
group membership U عضویت گروهی
maintenance of membership U حمایت از عضویت
membership group U گروه عضویت
membership character U ویژگی عضویت
membership of legislative assembly U عضویت مجلس مقننه
adhesion U انضمام قبول عضویت
card-carrying U دارای کارت عضویت
ipso facto U عضویت خود بخودی
seceding U از عضویت خارج شدن
secede U از عضویت خارج شدن
seceded U از عضویت خارج شدن
enters U داخل عضویت شدن
secedes U از عضویت خارج شدن
entered U داخل عضویت شدن
enter U داخل عضویت شدن
clubbabble U قابل عضویت درباشگاه یامجمع
enrolls U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolling U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolled U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrol U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enroll U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrols U عضویت دادن درفهرست واردکردن
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
panel U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panels U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
nobleman U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
noblemen U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
maintenance of membership U هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
card U کارت تبریک کارت عضویت
cards U کارت تبریک کارت عضویت
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com