Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kirkman
U
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scotch gambit
U
گامبی اسکاتلندی درگشایش اسکاتلندی شطرنج
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyterial
U
عضوکلیسای پرسبیتری
greek catholic
U
عضوکلیسای کاتولیک رومی
priestly
U
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
scotish
U
اسکاتلندی
Scots
U
اسکاتلندی
Scot
U
اسکاتلندی
Scottish
U
اسکاتلندی
Scotsman
U
اسکاتلندی
scotchwoman
U
زن اسکاتلندی
north briton
U
اسکاتلندی
scotching
U
اسکاتلندی
Scotsmen
U
اسکاتلندی
scotch
U
اسکاتلندی
erse
U
اسکاتلندی
scotched
U
اسکاتلندی
scotches
U
اسکاتلندی
scotchman
U
اسکاتلندی
collie
U
سگ گله اسکاتلندی
laird
U
ملاک اسکاتلندی
lairds
U
ملاک اسکاتلندی
scotch opening
U
گشایش اسکاتلندی
scotch
U
ویسکی اسکاتلندی
scotches
U
ویسکی اسکاتلندی
collies
U
سگ گله اسکاتلندی
scotched
U
ویسکی اسکاتلندی
scotticize
U
اسکاتلندی مه اب شدن
scotching
U
ویسکی اسکاتلندی
writer to the signet
U
مشاور حقوقی اسکاتلندی
Gaelic
U
زبان بومی اسکاتلندی
Scotticisms
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
aberdeen angus
U
گاو بی شاخ پرواری اسکاتلندی
Scotticism
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
scotch four knights' game
U
بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
skye terrier
U
سگ کوچک وپا کوتاه اسکاتلندی
gael
U
مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
cottar
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
garron
U
یکجور اسب کوچک اسکاتلندی وایرلندی
goring gambit
U
گامبی گورینگ در بازی شطرنج اسکاتلندی
cotter
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
mountain dew
U
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
galloway
U
اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
druid
U
کشیش
presbyterate
U
کشیش
clerics
U
کشیش
cleric
U
کشیش
herdsman
U
کشیش
clergymen
U
کشیش
clergyman
U
کشیش
herdsmen
U
کشیش
ecclesiastic
U
کشیش
ecclesiastics
U
کشیش
churchmen
U
کشیش
abbe
U
کشیش
provosts
U
کشیش
provost
U
کشیش
druids
U
کشیش
churchman
U
کشیش
predicant
U
کشیش
padres
U
کشیش
priests
U
کشیش
priest
U
کشیش
evengelist
U
کشیش
padre
U
کشیش
hieratic
U
کشیش
right reverend
U
جناب کشیش
archpriest
U
کشیش بزرگ
hedge priest
U
کشیش روستا
high priest
U
کشیش اعظم
holy joe
U
کشیش دهکده
lay brother
U
نیمچه کشیش
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
clerkly
U
وابسته به کشیش
residentiary
U
کشیش مقیم
priestlike
U
کشیش وار
priestcraft
U
کشیش بازی
sacerdocy
U
کشیش منشی
sacerdotalism
U
کشیش مابی
priestliness
U
کشیش مابی
rector
U
کشیش بخش
shaveling
U
سرتراشیده کشیش
officiant
U
کشیش سرپرست
acolytes
U
دستیار کشیش
acolyte
U
دستیار کشیش
vicar
U
کشیش بخش
vicars
U
کشیش بخش
priesthood
U
مقام کشیش
priesthood
U
کشیش بودن
parson
U
کشیش بخش
rectors
U
کشیش بخش
lamas
U
کشیش بودایی
lama
U
کشیش بودایی
presbytery
U
خانه کشیش
Reverend
U
جناب کشیش
primate
U
کشیش ارشد
presbyteries
U
خانه کشیش
parsons
U
کشیش بخش
chancel
U
جای مخصوص کشیش
rectrix
U
بانوی کشیش بخش
cassocks
U
خرقه پوش کشیش
chancels
U
جای مخصوص کشیش
cassock
U
خرقه پوش کشیش
prsbytery
U
محل جلوس کشیش
parsonages
U
قلمرو کشیش بخش
parsonage
U
قلمرو کشیش بخش
pontiff
U
کشیش بزرگ پاپ
pontiffs
U
کشیش بزرگ پاپ
Imhotep
U
کشیش
[دربار مصر]
pardoner
U
کشیش امرزنده گناه
curate
U
معاون کشیش بخش
curates
U
معاون کشیش بخش
rectories
U
خانه کشیش بخش
rectory
U
خانه کشیش بخش
presbyter
U
کشیش سرپرست کلیسا
minister
U
وزیر مختار کشیش .
monseigneur
U
مسیو کشیش کاتولیک
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
lamaistic
U
وابسته به کشیش بودایی
ministers
U
وزیر مختار کشیش .
divine
U
کشیش استنباط کردن
divined
U
کشیش استنباط کردن
officiating priest
U
کشیش پیش نماز
divines
U
کشیش استنباط کردن
divining
U
کشیش استنباط کردن
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
curacies
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
curacy
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
prelates
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelate
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
he was ordained priest
U
اورا بسمت کشیش گماشتند
manses
U
محل سکنی خانه کشیش
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
manse
U
محل سکنی خانه کشیش
parishes
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
zucchetto
U
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
tunicle
U
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
parish
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
maud
U
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign
U
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
parishes
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo
U
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally
U
چوپان وار کشیش وار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com