English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
transpiration U تعرق
hyperidrosis U تعرق زیاد
dermal U جلدی
exanthem U جلدی
integumentary U جلدی
lupus vulgaris U سل جلدی
lupus U سل جلدی
briskness U جلدی
tegumental U جلدی
cutaneous U جلدی
hyped up U زیر جلدی
dermatopathy U مرض جلدی
hyped U زیر جلدی
hypes U زیر جلدی
hyping U زیر جلدی
edermical meducation U معالجه جلدی
exanthema U مرض جلدی
dermatosis U امراض جلدی
hype U زیر جلدی
cancroid U سرطان جلدی
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hypodermic U تزریق زیر جلدی
pityriasis U شوره جلدی سبوسه
hypodermics U تزریق زیر جلدی
hypo U تزریق زیر جلدی
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
the volume that preceded U جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
quarter binding U جلدی که تنهاته ان چرم دارد
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
indurate U پوست کلفت کردن
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
threshing U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
callosity U سخت شدن یا پینه کردن پوست
thresh U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
peels U پوست انداختن پوست
peel U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
ambulances U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
at the hand of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
per U بوسیله
by dint of U بوسیله
via U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
with U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
by U بوسیله
perprep U بوسیله
by depty U بوسیله نماینده
by the f. U بوسیله لمس
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
hydromancy U تفال بوسیله اب
per pais U بوسیله مملکت
electrically U بوسیله برق
by wire U بوسیله تلگراف
per pais U بوسیله کشور
municipally U بوسیله شهرداری
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
pour U تراوش بوسیله ریزش
dragonnades U بوسیله سواره نظام
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
pours U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
poured U تراوش بوسیله ریزش
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
churns U بوسیله اسباب گردنده
electric chair U اعدام بوسیله برق
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
electromotive U متحرک بوسیله برق
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
seagirt U محصور بوسیله دریا
pipeage U ترابری بوسیله لوله
postage U حمل بوسیله پست
intuitively U بوسیله درک مستقیم
aeromancy U تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
in propria persona U بوسیله خود شخص
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
windblown U در حرکت بوسیله باد
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage U ترابری بوسیله لوله
churn U بوسیله اسباب گردنده
churned U بوسیله اسباب گردنده
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
windswept U بوسیله باد جاروشده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
barking U پوست
crustal U پوست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com