English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
percapita U نفری
triumvirates U سه نفری
threesomes U سه نفری
triumvirate U سه نفری
triumvier U سه نفری
threesome U سه نفری
dialogue U مکالمهء دو نفری
parley U گفتگوی دو نفری
duopoly U انحصار دو نفری
tandems U درشکه دو نفری
tandem U درشکه دو نفری
trio U سه نفری سه تایی
trios U سه نفری سه تایی
dialogues U مکالمهء دو نفری
quintette U پنج نفری
parleyed U گفتگوی دو نفری
parleying U گفتگوی دو نفری
parleys U گفتگوی دو نفری
threesome U بازی سه نفری
quintets U پنج نفری
folie a deux U جنون دو نفری
quintet U پنج نفری
duumvirate U حکومت دو نفری
single U تنها یک نفری
threesomes U بازی سه نفری
morrice U نوعی رقص شش نفری
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
percapita U بقرار هر نفری هر راس
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
stichomythia U سوال وجواب در نفری
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
morris U نوعی رقص شش نفری
septet U دسته هفت نفری
pleiad U دسته هفت نفری
counsels U مشاوره دو نفری مشورت
counselling U مشاوره دو نفری مشورت
counselled U مشاوره دو نفری مشورت
counsel U مشاوره دو نفری مشورت
counseled U مشاوره دو نفری مشورت
delire a quatre U هذیان چهار نفری
decurion U رئیس دسته ده نفری
heptarchy U حکومت هفت نفری
roomette U اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
septette U دسته هفت نفری هفتگانه
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
tarantella U رقص تند دو نفری ایتالیایی
duumvir U شریک رتبه حکومت دو نفری
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
madrigal U سرود عاشقانه چند نفری
madrigals U سرود عاشقانه چند نفری
foursome U بازی گلف چهار نفری
foursomes U بازی گلف چهار نفری
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
squads U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
rigadoon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
omber U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
octet U دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
squad U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
ombre U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
tetrarchy U یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
quintet U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
terminal service company U گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
all but a few U همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
companies U گروهان
company U گروهان
company grade U در رده گروهان
separate company U گروهان مستقل
orderly room U دفتر گروهان
service company U گروهان خدمات
headquarters company U گروهان قرارگاه
company commander U فرمانده گروهان
headquarters company U گروهان ارکان
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
teams U گروهان تقویت شده
team U گروهان تقویت شده
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
company U گروهان همراه کسی رفتن
companies U گروهان همراه کسی رفتن
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
mobile equipment pool U بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
soldier U نظامی
soldiers U نظامی
mil U نظامی
martin U نظامی
martial U نظامی
fort U دژ نظامی
service U نظامی
serviced U نظامی
warlike U نظامی
military U نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
militias U نیروی نظامی
paramilitary U شبه نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
army attache U وابسته نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
militarization U نظامی کردن
councils of war U شورای نظامی
field colours U پرچم نظامی
council of war U شورای نظامی
garrison state U ایالت نظامی
court material U دادگاه نظامی
army staff U ستاد نظامی
court martiall U شورای نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
by military force U با نیروی نظامی
campound U کمپ نظامی
court martial U دادگاه نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
council ofwar U شورای نظامی
salute U احترام نظامی
saluted U احترام نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
field colors U پرچم نظامی
saluting U احترام نظامی
word of command U فرمان نظامی
dressing parade U مشق نظامی
articles of war U قانون نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
attache U وابسته نظامی
salutes U احترام نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
prisidio U قلعه نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
soldiery U نیروی نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
strategic map U نقشه نظامی
the military profession U کار نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
military training U تعلیم نظامی
military resources U منابع نظامی
military services U قسمتهای نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
military spending U مخارج نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
military training U اموزش نظامی
the sabre U نیروی نظامی
the sabre U حکومت نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
tunc U پیراهن نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
defensive architecture U معماری نظامی
invasion currency U پول نظامی
military assistance U کمک نظامی
military attache U وابسته نظامی
military body U هیئت نظامی
military comission U هیئت نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military court U دادگاه نظامی
military area U منطقه نظامی
military advisor U مستشار نظامی
maneuver U تمرین نظامی
martial court U دادگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial rule U حکومت نظامی
martial spirit U روح نظامی
militarize U نظامی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com