English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unsigned integer U عدد صحیح بدون علامت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
asymptomatic U بدون علامت
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
unsigned real number U عدد حقیقی بدون علامت
absolute address U مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
value U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
values U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
absolute address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
machine address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
exact <adj.> U صحیح
correct <adj.> U صحیح
correct U صحیح
true <adj.> U صحیح
proper <adj.> U صحیح
real <adj.> U صحیح
fea U صحیح
valid U صحیح
correcting U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
integer U صحیح
integers U صحیح
authentic U صحیح
corrects U صحیح
authentical U صحیح
integral U صحیح
good U صحیح
proper U صحیح
well advised U صحیح
exact U صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
in order U صحیح
righted U صحیح
indecorous U نا صحیح
accurate U صحیح
right U صحیح
righting U صحیح
all right U صحیح
simon pure U صحیح
i see U ها! صحیح !
exacts U صحیح
exacted U صحیح
judiciously U صحیح
integral number U عدد صحیح
considered U با اندیشه صحیح
integer variable U متغیر صحیح
right U درست صحیح
genuine tradition U حدیث صحیح
proper fraction U کسر صحیح
affirmative U صحیح است
drills U روش صحیح
drilled U روش صحیح
whole number U عدد صحیح
whole numbers U عدد صحیح
to be proper for U صحیح بودن
rightly U بطور صحیح
drill U روش صحیح
integer U عدد صحیح
integer number U عدد صحیح
righted U به طور صحیح حق
righting U درست صحیح
authentic document U سند صحیح
righting U به طور صحیح حق
ok U صحیح است
incorrupt U صحیح و بی عیب
righted U درست صحیح
truest U خالصانه صحیح
indue order U به ترتیب صحیح
integers U عدد صحیح
right U به طور صحیح حق
true U خالصانه صحیح
truer U خالصانه صحیح
homozygote U صحیح النسب
right you are U صحیح است
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
okay U صحیح است
neatly <adv.> U بطور صحیح
up front <idiom> U روراست ،صحیح
exact U صحیح عین
rightfully <adv.> U بطور صحیح
properly <adv.> U بطور صحیح
justly <adv.> U بطور صحیح
duly <adv.> U بطور صحیح
correctly <adv.> U بطور صحیح
exacted U صحیح عین
exacts U صحیح عین
properly <adv.> U بصورت صحیح
justly <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
eugenic U صحیح النسب
duly <adv.> U بصورت صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
aright <adv.> U بصورت صحیح
A correct answer. U جواب صحیح
spot-on U دقیقا صحیح
aright <adv.> U بطور صحیح
tidily <adv.> U بطور صحیح
valid contract U عقد صحیح
that is right U صحیح است
roundest U عدد صحیح
safe and sound U صحیح وتندرست
round U عدد صحیح
valid transaction U معامله صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
true complement U مکمل صحیح
neatly <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بطور صحیح
the ticket U کار صحیح
orderly <adv.> U بطور صحیح
rounded U بصورت عدد صحیح
authority U منبع صحیح و موثق
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
due process of the law U تشریفات صحیح قانونی
counting numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
impolitic U مخالف رویه صحیح
systemoless U فاقد سیستم صحیح
half integer number U عدد نیم صحیح
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
compos mentis U دارای مشاعر صحیح
integer programming U برنامه سازی صحیح
to do right U کار صحیح کردن
levelheaded U دارای قضاوت صحیح
wrongs U پیام صحیح نیست
soundly U بطور صحیح و سالم
wronging U پیام صحیح نیست
wrong U پیام صحیح نیست
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
correctly U بطور درست و صحیح
whole numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
whole number U عدد صحیح [ریاضی]
integer U عدد صحیح [ریاضی]
justly <adv.> U بطور درست و صحیح
safe U صحیح اطمینان بخش
characters U عدد صحیح خصوصیت
character U عدد صحیح خصوصیت
properly <adv.> U بطور درست و صحیح
positive integer U عدد صحیح مثبت
rightfully <adv.> U بطور درست و صحیح
off U بیموقع غیر صحیح
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
right oh! U صحیح است بچشم
cardinal U عدد صحیح مثبت
cardinals U عدد صحیح مثبت
duly <adv.> U بطور درست و صحیح
safer U صحیح اطمینان بخش
aright <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly <adv.> U بطور درست و صحیح
out in left field <idiom> U از جواب صحیح دورشدن
common sense U قضاوت صحیح حس عام
hit the nail on the head <idiom> U یافتن انتخاب صحیح
safest U صحیح اطمینان بخش
safes U صحیح اطمینان بخش
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
legitimately U به طور مشروع یا قانونی صحیح
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
the right way to do a thing U صحیح برای کردن کاری
misinformed U اطلاع غیر صحیح دادن
terminating decimal U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
sounding in damages U دعوی خسارت صحیح و محکم
alright U بسیار خوب صحیح است
misinforming U اطلاع غیر صحیح دادن
misinforms U اطلاع غیر صحیح دادن
misinform U اطلاع غیر صحیح دادن
proper decimal fraction U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
come to one's senses <idiom> U شروع به فکر صحیح کردن
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
positive integer U عدد صحیح مثبت [ریاضی]
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
radix U عدد نشان دهنده اعشار صحیح
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
It is improper to go there uninvited. U ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com