English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Why all this rush ? U عجله ات برای چیست ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What is this amount for? U این مبلغ برای چیست؟
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
what is it U چیست ان چیست
what is the past of go U چیست
what is that? U ان چیست
What is that? U آن چیست؟
What is his aim ( intention ) ? U قصدش چیست ؟
What is the use ? what good wI'll it do ? U فایده اش چیست ؟
What ails him? U دردش چیست ؟
Where do you stand ?What am I Supposed to do ? U تکلیف من چیست ؟
What work do you do ? what is your business ? U کارتان چیست ؟
what is your size? U شما چیست
What's on the menu? U در منو چیست؟
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
what is he seeking? U درپی چیست
what is the time? U وقت چیست
what is this? U این چیست
what is that? U این چیست
how shall we proceed U تکلیف چیست
ASH U معنی این لغت چیست ؟
What's the flight number? U شماره پرواز چیست؟
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
What is the motive ( design) ? U غرض از اینکار چیست ؟
What's on the menu? U در صورت غذا چیست؟
i do not know what he means U نمیدانم مقصودش چیست
What is todays date ? U تاریخ امروز چیست ؟
what is the row? U داد و بیداد سر چیست
What invert sugar U قند معکوس چیست
What is the main obstacle ? U مانع اصلی چیست ؟
he is blind to kindness U مهربانی نمیفهمد چیست
What is your home address? U نشانی منزلتان چیست ؟
what is your pleasure U خواهش شما چیست
he knows no pain U درد نمیداند چیست
what is your will? U اراده شما چیست
What is your name ? U اسم شما چیست ؟
What is the latest news? U آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
what is your business here U کار شما اینجا چیست
what is the purpose of thislaw U مقصود از این قانون چیست
what's your view [of it] [or opinion [on it] ] ? U و نظر شما [در آن مورد] چیست ؟
What is his first (christian) name ? U اسم کوچک اش ( اولش ) چیست ؟
What can one do about it? U چاره کدام است ( چیست ) ؟
What is it all about? U جریان چیست ( از چه قرار است )
What is the meaning of this word ? U معنی این لغت چیست ؟
what do you think of him? U عقیده شما در باره او چیست
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
What's your name and address? اسم و آدرس شما چیست؟
how now U خوب معنی این چیست
do you see what i mean? U ایا میفهمید مقصود من چیست
What do you mean by saying that ? U مقصودت از این حرف چیست ؟
What is your first ( Christian ) name ? U اسم کوچک شما چیست ؟
What is this blinding light ? U این نور کور کننده چیست ؟
what is your will? U خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
what do you meant U مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
What are those strange noises? U این سروصدا های عجیب وغریب چیست ؟
What is that strange contraption you've got in the garage? U آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
what is your nationality U ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
speeding U عجله
hurriedness U عجله
posts U عجله
in a hurry U در عجله
speeds U عجله
snap U عجله
speed U عجله
haste U عجله
unhurriedly U بی عجله
snapped U عجله
snapping U عجله
hurry U عجله
snaps U عجله
hurries U عجله
hurrying U عجله
hastiness U عجله
hasty U با عجله
hustle U عجله
hustles U عجله
hustling U عجله
posted U عجله
unhurried U بی عجله
hustled U عجله
post U عجله
forwardness U عجله
post- U عجله
busks U عجله کردن
stour U کشمکش عجله
busked U عجله کردن
busking U عجله کردن
to be under deadline pressure U عجله داشتن
busk U عجله کردن
to be pressed for time U عجله داشتن
shuffle off U به عجله برداشتن
make a hurry U عجله کنید
to make a hurry U عجله کردن
haste U عجله کردن
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
to make haste U عجله کردن
hurrying U عجله کردن
hurry U عجله کردن
hurries U عجله کردن
speeder U عجله کننده
hurry up U عجله کنید
hying U عجله کردن
step on the gas <idiom> U عجله کردن
step on it <idiom> U عجله کردن
birr U عجله وسرعت
get a move on <idiom> U عجله کردن
take your time U عجله نکن
get cracking <idiom> U عجله کردن
expeditious U از روی عجله
hie U عجله کردن
in a hurried state U در حال عجله
festinate U عجله کردن
precipitous U از روی عجله
I'm in a hurry. من عجله دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
in a rush <idiom> U عجله داشتن
in a hurry <idiom> U عجله داشتن
hotfoot U عجله کردن
expedience U عجله کارمهم
hold hard U عجله نکنید
expediency U عجله کارمهم
one-two <idiom> U عجله کار شیطونه
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
sketchily U از روی عجله ناقص
sketchy U از روی عجله ناقص
Hurry up !Step on it ! Come on! U یا الله عجله نکن !
sketchiest U از روی عجله ناقص
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
snatchy U با عجله انجام شده
make a beeline for something <idiom> U با عجله به جایی رفتن
sketchier U از روی عجله ناقص
rush U حمله کردن هجوم با عجله
rushed U حمله کردن هجوم با عجله
rushing U حمله کردن هجوم با عجله
to shake a leg <idiom> U عجله کردن [اصطلاح روزمره]
Come on, shake a leg! U عجله بکن! [اصطلاح روزمره]
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
jotting U چیزیکه با عجله نوشته شده
throw together <idiom> U عجله داشتن ومراقب نبودن
take one's time <idiom> U انجام کاری بدون عجله
slap together <idiom> U به عجله وبی مراقبت واداشتن
We rushed ( hurried ) back to the train station. U با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
There is no hurry , there is plenty of time . U عجله نکنید وقت زیاد داریم
Get a move on! U یکخورده عجله بکن! [اصطلاح روزمره]
spot checks U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot check U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
I'll get there when I get there. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
to skive off early [British English] U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
to decamp U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
rushed U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rush U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushing U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
what is your name U نام شما چیست چه نام دارید
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
what is the matter U جه خبر است چه موضوعی است چیست چه شده است
predigestion U هضم سریع و از روی عجله هضم مصنوعی بوسیله دارووغیره
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
Tell that so and so to hurry up . U به این ‏فلان فلان شده بگه عجله کند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
hay wire U ساخته شده از روی عجله بدساخته شده
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
Easy does it . U یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
make a push U کوشش کردن عجله کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com