Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
decision
U
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decisions
U
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
scans
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
ignoratio elenchi
U
سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
ineligbility
U
ناشایستگی برای انتخاب
ineligible
U
نا شایسته برای انتخاب
eligibility
U
شایستگی برای انتخاب
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
cap
U
انتخاب برای تیم ملی
capped
U
انتخاب برای تیم ملی
qualifiers
U
انتخاب شده برای دوربرد
qualifier
U
انتخاب شده برای دوربرد
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
eligible
U
واجد شرایط برای انتخاب شدن
split ticket
<idiom>
U
انتخاب افراد سیاسی برای رای
interrogation
U
ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
interrogations
U
ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
ineligibly
U
بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
devices
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
invert
U
که برای بیان نقل قول به کار می رود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
inverting
U
که برای بیان نقل قول به کار می رود
inverts
U
که برای بیان نقل قول به کار می رود
golly
U
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
gollies
U
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
chord keying
U
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
breaks
U
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break
U
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
integers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
algorithmic language
U
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
X distance
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
x punch
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
integer
U
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
names
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
extends
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extending
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extend
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
name
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
wife's equity
U
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
filters
U
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
modes
U
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
filter
U
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
mode
U
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
prompt
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
prompted
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
dirty bit
U
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
prompts
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
marker
U
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
markers
U
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
externals
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
times
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
masks
U
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
timed
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
mask
U
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
packets
U
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packet
U
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
time
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
configured in
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
crunch
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
configured out
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
text
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
rhetorical question
U
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
nil pointer
U
اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
crunches
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
cts
U
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
crunched
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
Shannon's Law
U
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
configured off
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
cancel
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
texts
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
indicator
U
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
dtr
U
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
passes
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
beacon double
U
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
inductor
U
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
zones
U
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
U
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
BAK file extension
U
مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل
dataset
U
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
underflow
U
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
dollar sign
U
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
carrier
U
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carriers
U
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
tactile
U
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
res ipsa loquitur
U
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
carries
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
carry
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
algorithmic
U
زبان کامپیوتر که برای پردازش و بیان الگوریتم ها طراحی شده است مثل ALGOL
carrying
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
macro
U
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
DX
U
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
powered
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
MIDI setup map
U
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
handshakes
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
power
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
interfaces
U
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
powering
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
interface
U
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
negatives
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
input/output
U
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
VT terminal emulation
U
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
end
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
invites
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
powers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
invite
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
handshake
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
ended
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
invited
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
negative
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
ends
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
enumerated type
U
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
overlays
U
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay
U
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
styluses
U
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus
U
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
overlaying
U
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
styli
U
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
tree
U
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
redundancy check
U
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
sna
U
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
macro
U
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
key
O
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
to speak
[things indicating something]
U
بیان کردن
[رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
masks
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
wild cord
U
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
warn
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
SGML
U
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
pointer
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
pointers
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
result code
U
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
extension
U
اطلاع اضافی پس از نام فایل برای بیان نوع فایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com