English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
determinant U عامل تعیین کننده
determinants U عامل تعیین کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
designative U اشاره کننده تعیین کننده
burned U کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
reducer U عامل کم کننده
blowing agent U عامل پف کننده
crucially U تعیین کننده
crucial U تعیین کننده
determinant U تعیین کننده
determinants U تعیین کننده
determinative U تعیین کننده
indicating U تعیین کننده
emulsifying agent U عامل امولسیون کننده
sequestering agent U عامل منزوی کننده
cooling agent U عامل سرد کننده
thickening agent U عامل غلیظ کننده
counter agent U عامل خنثی کننده
limiting factor U عامل محدود کننده
destabilizer U عامل بی ثبات کننده
detonating agent U عامل منفجر کننده
disperser U عامل امولسیون کننده
reductant U عامل احیا کننده
emulsifor U عامل امولسیون کننده
complexing agent U عامل کمپلکس کننده
resolving agent U عامل تفکیک کننده
choking agent U عامل خفه کننده
wetting agent U عامل خیس کننده
emulsifier U عامل امولسیون کننده
emulsifiers U عامل امولسیون کننده
chlorinating agent U عامل کلردار کننده
fluorinating agent U عامل فلوئوردار کننده
confusion agent U عامل گیج کننده
incapacitating agent U عامل بیهوش کننده
oddsmaker U تعیین کننده امتیاز
coefficient of determination U ضریب تعیین کننده
form determinant U تعیین کننده شکل
determining tendency U گرایش تعیین کننده
rorschach determinant U تعیین کننده رورشاخ
electroscope U تعیین کننده برق
crucial experiment U ازمایش تعیین کننده
dream determinant U تعیین کننده رویا
acylating agent U عامل اسیل دار کننده
alkylation agent U عامل الکیل دار کننده
degreasing agent U عامل پاک کننده روغن
preventive U عامل ممانعت جلوگیری کننده
acetylating agent U عامل استیل دار کننده
alkylating agent U عامل اکلیل دار کننده
acetylizing agent U عامل استیل دار کننده
destructor U منفجر کننده عامل انفجاری
driving range U علامت تعیین کننده فاصله ها
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
authenticator U تعیین کننده سیستم نشانی
laser disignator U تعیین کننده هدف لیزری
fault localization apparatus U دستگاه تعیین کننده محل خطا
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
words of limitation U الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
boxman U عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
bargaining chip U عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
bargaining chips U عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
localizer U انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
disk operating system U کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
liquefacient U عامل موجب ترشح ترشح کننده
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
oases U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
com file U در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
attorneys U عامل
procurator U عامل
operant U عامل
actions U عامل
functionery U عامل
propellent U عامل
acting U عامل
action U عامل
v factor U عامل وی
devices U عامل
attorney U عامل
operators U عامل
operative U عامل
operatives U عامل
assignee U عامل
operator U عامل
elements U عامل
element U عامل
device U عامل
factor U عامل
factors U عامل
agent representative U عامل
operating U عامل
agencies U عامل
procurators U عامل
agency U عامل
doers U عامل
doer U عامل
parameters U عامل
active U عامل
propellant U عامل
propellants U عامل
agents U عامل
agent U عامل
coagent U هم عامل
parameter U عامل
principal U عامل
principals U عامل
operating systems U سیستم عامل
active element U عنصر عامل
blister agent U عامل تاول زا
factor of production U عامل تولید
active defense U دفاع عامل
operating system U سیستم عامل
active defense U پدافند عامل
potential <adj.> U عامل بالقوه
acting company U شرکت عامل
OS U سیستم عامل
passives U غیر عامل
passive U غیر عامل
developer agent U عامل فهور
interleave factor U عامل جاگذاری
leavens U عامل کارگر
noises U عامل مخل
noise U عامل مخل
unique factor U عامل یگانه
leavening U عامل کارگر
structure factor U عامل ساختار
leaven U عامل کارگر
factor of safety U عامل تامین
common factor U عامل مشترک
insurance agent U عامل بیمه
prime movers U عامل محرک کل
addition agent U عامل افزودنی
factor of safety U عامل اطمینان
adhesion agent U عامل چسبندگی
factoring U عامل یابی
factoring agent U عامل تنزیل
prime mover U عامل محرک کل
reactors U عامل واکنش
factorization U عامل بندی
active material U مواد عامل
operating agency U شعبه عامل
reducing agent U عامل کاهنده
agents U عامل اطلاعاتی
oxidizing agent U عامل اکسنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com