Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
a key actor in a process
U
عامل اصلی در روندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
element
U
عامل اصلی محیط طبیعی
elements
U
عامل اصلی محیط طبیعی
carminic acid
U
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
shell out
U
خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
procedural
U
وابسته به طرز عمل ورویه روندی
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
hooks
U
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook
U
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
message
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
messages
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
scale
U
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
lan
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
zero compression
U
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
principals
U
عامل
doer
U
عامل
factors
U
عامل
parameter
U
عامل
parameters
U
عامل
agent
U
عامل
procurator
U
عامل
procurators
U
عامل
action
U
عامل
actions
U
عامل
element
U
عامل
doers
U
عامل
elements
U
عامل
agents
U
عامل
propellants
U
عامل
propellant
U
عامل
attorney
U
عامل
devices
U
عامل
device
U
عامل
v factor
U
عامل وی
acting
U
عامل
operating
U
عامل
attorneys
U
عامل
operators
U
عامل
operator
U
عامل
coagent
U
هم عامل
operant
U
عامل
assignee
U
عامل
agencies
U
عامل
operative
U
عامل
active
U
عامل
propellent
U
عامل
factor
U
عامل
agent representative
U
عامل
operatives
U
عامل
agency
U
عامل
functionery
U
عامل
principal
U
عامل
operating system/
U
سیستم عامل دو
pesticide
U
عامل ضد طاعون
structure factor
U
عامل ساختار
oxidizing agent
U
عامل اکسیداسیون
passives
U
غیر عامل
passive
U
غیر عامل
sealant
U
عامل درزگیر
safety factor
U
عامل تامین
reducer
U
عامل کم کننده
working fluid
U
سیال عامل
precipitating factor
U
عامل اشکارساز
self execuiting
U
عامل فی نفسه
sense organ
U
عامل احساس
agents
U
عامل اطلاعاتی
noises
U
عامل مخل
precipitant
U
عامل رسوب
agents
U
واسطه عامل
noise
U
عامل مخل
pesticides
U
عامل ضد طاعون
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
reducing agent
U
عامل کاهنده
agent
U
عامل اطلاعاتی
releasing agent
U
عامل رهاکننده
managing director
U
مدیر عامل
masking agent
U
عامل پوشاننده
managing directors
U
مدیر عامل
psychochemical agent
U
عامل عصبی
OS
U
سیستم عامل
operating system
U
سیستم عامل
operating systems
U
سیستم عامل
leaven
U
عامل کارگر
leavening
U
عامل کارگر
leavens
U
عامل کارگر
pull device
U
عامل کششی
operating handle
U
دستگیره عامل
agent
U
واسطه عامل
operating agency
U
شعبه عامل
parasiticide
U
عامل طفیلی کش
unique factor
U
عامل یگانه
factors
U
عامل مشترک
preventive
U
عامل جلوگیری
mouthpiece
U
سخنگو عامل
mouthpieces
U
سخنگو عامل
factor
U
عامل مشترک
adhesion agent
U
عامل چسبندگی
blowing agent
U
عامل پف کننده
characteristic action
U
عامل مشخصه
foaming agent
U
عامل کف زای
chemical agent
U
عامل شیمیایی
fixing agent
U
عامل تثبیت
coefficients
U
عامل مشترک
coefficient
U
عامل مشترک
common factor
U
عامل مشترک
firing device
U
عامل منفجرکننده
factorization
U
عامل بندی
blister agent
U
عامل تاول زا
bleaching agent
U
عامل رنگبر
biological agent
U
عامل زیستی
hypo
U
عامل محرک
air entraining agent
U
عامل هوادهنده
human factor
U
عامل انسانی
combination influence
U
عامل ترکیبی
anticrop agent
U
عامل ضد غلات
growth factor
U
عامل رشد
general factor
U
عامل عمومی
galactogogue
U
عامل شیرزایاشیرافزا
fusing agent
U
عامل ذوب
biological agent
U
عامل میکربی
factoring agent
U
عامل تنزیل
factoring
U
عامل یابی
depressant
U
عامل پریشانی
absorbent
U
عامل جذب
developer agent
U
عامل فهور
disbursing officer
U
افسر عامل
dispersing agent
U
عامل پاشنده
distilled mustard
U
عامل خردلی
distractor
U
عامل حواسپرتی
presses
U
عامل موثر
press
U
عامل موثر
potential
<adj.>
U
عامل بالقوه
demasking agent
U
عامل عریانساز
factor of safety
U
عامل اطمینان
factor of safety
U
عامل تامین
factor of production
U
عامل تولید
cyanogen agent
U
عامل سیانید
extrinsic factor
U
عامل خارجی
executive agent
U
عامل اجرایی
dual agent
U
عامل دو جانبه
addition agent
U
عامل افزودنی
active material
U
مواد عامل
prime movers
U
عامل محرک کل
prime mover
U
عامل محرک کل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com