Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acetylating agent
U
عامل استیل دار کننده
acetylizing agent
U
عامل استیل دار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acetylator
U
دستگاه استیل دار کننده
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blowing agent
U
عامل پف کننده
reducer
U
عامل کم کننده
determinants
U
عامل تعیین کننده
limiting factor
U
عامل محدود کننده
emulsifying agent
U
عامل امولسیون کننده
emulsifiers
U
عامل امولسیون کننده
destabilizer
U
عامل بی ثبات کننده
thickening agent
U
عامل غلیظ کننده
determinant
U
عامل تعیین کننده
emulsifier
U
عامل امولسیون کننده
sequestering agent
U
عامل منزوی کننده
cooling agent
U
عامل سرد کننده
fluorinating agent
U
عامل فلوئوردار کننده
resolving agent
U
عامل تفکیک کننده
wetting agent
U
عامل خیس کننده
emulsifor
U
عامل امولسیون کننده
confusion agent
U
عامل گیج کننده
complexing agent
U
عامل کمپلکس کننده
chlorinating agent
U
عامل کلردار کننده
disperser
U
عامل امولسیون کننده
detonating agent
U
عامل منفجر کننده
incapacitating agent
U
عامل بیهوش کننده
reductant
U
عامل احیا کننده
counter agent
U
عامل خنثی کننده
choking agent
U
عامل خفه کننده
acylating agent
U
عامل اسیل دار کننده
destructor
U
منفجر کننده عامل انفجاری
degreasing agent
U
عامل پاک کننده روغن
preventive
U
عامل ممانعت جلوگیری کننده
alkylating agent
U
عامل اکلیل دار کننده
alkylation agent
U
عامل الکیل دار کننده
bargaining chips
U
عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
bargaining chip
U
عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
acetylate
U
استیل شدن
trepan
U
مسیر استیل
acetylable
U
استیل پذیر
acetylisable
U
استیل پذیر
acetylize
U
استیل شدن
acetylcoenzyme a
U
استیل کوانزیم A
acetylcholine
U
استیل کولین
acetylize
U
استیل دار کردن
peroxy acetyl nitrate
U
پروکسی استیل نیترات
acetylate
U
استیل دار کردن
acetylized
U
استیل دار شده
acetylation
U
استیل دار کردن
acetylated
U
استیل دار شده
acetylization
U
استیل دار کردن
acetylization flask
U
بالن استیل دار کردن
disk operating system
U
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
liquefacient
U
عامل موجب ترشح ترشح کننده
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
sysgen
U
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
oases
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
com file
U
در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
operant
U
عامل
agency
U
عامل
principal
U
عامل
principals
U
عامل
procurators
U
عامل
procurator
U
عامل
doer
U
عامل
agencies
U
عامل
propellent
U
عامل
devices
U
عامل
element
U
عامل
device
U
عامل
elements
U
عامل
actions
U
عامل
coagent
U
هم عامل
action
U
عامل
doers
U
عامل
operators
U
عامل
propellants
U
عامل
acting
U
عامل
factors
U
عامل
assignee
U
عامل
propellant
U
عامل
operating
U
عامل
attorney
U
عامل
attorneys
U
عامل
agent representative
U
عامل
v factor
U
عامل وی
operator
U
عامل
operative
U
عامل
parameter
U
عامل
agents
U
عامل
agent
U
عامل
parameters
U
عامل
active
U
عامل
functionery
U
عامل
factor
U
عامل
operatives
U
عامل
releasing agent
U
عامل رهاکننده
mouthpiece
U
سخنگو عامل
pesticides
U
عامل ضد طاعون
combination influence
U
عامل ترکیبی
pesticide
U
عامل ضد طاعون
managing directors
U
مدیر عامل
managing director
U
مدیر عامل
common factor
U
عامل مشترک
reducing agent
U
عامل کاهنده
be-all and end-all
U
عامل عمده
mouthpieces
U
سخنگو عامل
sealant
U
عامل درزگیر
working fluid
U
سیال عامل
dual agent
U
عامل دو جانبه
passive
U
غیر عامل
safety factor
U
عامل تامین
characteristic action
U
عامل مشخصه
disbursing officer
U
افسر عامل
cyanogen agent
U
عامل سیانید
self execuiting
U
عامل فی نفسه
chemical agent
U
عامل شیمیایی
sense organ
U
عامل احساس
depressant
U
عامل پریشانی
noises
U
عامل مخل
structure factor
U
عامل ساختار
unique factor
U
عامل یگانه
distractor
U
عامل حواسپرتی
demasking agent
U
عامل عریانساز
distilled mustard
U
عامل خردلی
passives
U
غیر عامل
factors
U
عامل مشترک
dispersing agent
U
عامل پاشنده
noise
U
عامل مخل
developer agent
U
عامل فهور
fixing agent
U
عامل تثبیت
agent
U
واسطه عامل
agent
U
عامل اطلاعاتی
acid function
U
عامل اسیدی
absorbent
U
عامل جذب
coefficients
U
عامل مشترک
coefficient
U
عامل مشترک
potential
<adj.>
U
عامل بالقوه
agents
U
عامل اطلاعاتی
acting company
U
شرکت عامل
preventive
U
عامل جلوگیری
accountable disbursing officer
U
افسر عامل
executive
U
مدیر عامل
foaming agent
U
عامل کف زای
parasiticide
U
عامل طفیلی کش
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
oxidizing agent
U
عامل اکسیداسیون
reactors
U
عامل واکنش
reactor
U
عامل واکنش
operating system/
U
سیستم عامل دو
operating handle
U
دستگیره عامل
operating agency
U
شعبه عامل
agents
U
واسطه عامل
active defense
U
پدافند عامل
active defense
U
دفاع عامل
anticrop agent
U
عامل ضد غلات
hypo
U
عامل محرک
idle characters
U
کاراکترهای عامل
igniting agent
U
عامل احتراق
impelent
U
عامل محرک
lacrimatory factor
U
عامل اشک زا
air entraining agent
U
عامل هوادهنده
presses
U
عامل موثر
press
U
عامل موثر
interleave factor
U
عامل جاگذاری
limiting factor
U
عامل محدودکننده
human factor
U
عامل انسانی
fusing agent
U
عامل ذوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com