Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
actually
U
بالفعل
ipso facto
U
بالفعل
chose in possession
U
حق بالفعل
efective
U
بالفعل
potential
U
عامل بالفعل
terre tenant
U
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
things in possession
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
mechanics
{pl}
U
عاملیت
manner of functioning
U
عاملیت
functioning
[manner of functioning]
U
عاملیت
workings
{pl}
U
عاملیت
functionality
U
عاملیت
functional principle
[Technology]
U
عاملیت
factoring
U
عاملیت
functionality
U
عاملیت
way of functioning
U
عاملیت
agencies
U
عاملیت
agency
U
عاملیت
mode of operation
[Technology]
U
عاملیت
potentiality
U
عاملیت بالقوه
potentialities
U
عاملیت بالقوه
subagency
U
عاملیت جزء
factoring of credit
U
عاملیت اعتبار
subagent
U
عاملیت جزء
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
in concealment
U
نهانی
on the quiet
U
نهانی
undercover
U
نهانی
necessary house
U
نهانی
last
U
نهانی
lasted
U
نهانی
privily
U
نهانی
occult
U
نهانی
on the sly
U
نهانی
covertly
U
نهانی
lasts
U
نهانی
backstair
U
نهانی
by stealth
U
نهانی
jackes
U
نهانی
backstairs
U
نهانی
suberranean
U
نهانی
secret
U
نهانی
secrets
U
نهانی
clandestinely
U
نهانی
surreptitious
U
نهانی
subterranean
U
نهانی
subterraneous
U
نهانی
surreptitiously
U
نهانی
underhand
U
نهانی
spy into
U
نهانی دیدن
tip-offs
U
اطلاع نهانی
tip-off
U
اطلاع نهانی
tip off
U
اطلاع نهانی
furtive
U
پنهان نهانی
kabbala
U
رازیاعلم نهانی
potential
U
نهانی پنهانی
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
f.marriage
U
عروس نهانی یازیرجلی
irreptitious
U
نهانی داخل شده
potential energy
U
انرژی نهانی نیروی ذخیره
fully
U
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
gnostic
U
دارای اسرار روحانی نهانی
deep laid
U
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
intriguingly
U
با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
under the rose
U
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
self discovery
U
کشف باطن واستعدادهای نهانی ونقاط ضعف خود شناسایی نفس
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
cabiler
U
استعداد
potentialities
U
استعداد
liability to disease
U
استعداد
aptness
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
predispostion
U
استعداد
potentiality
U
استعداد
brilliance
U
استعداد
verve
U
استعداد
aptitudes
U
استعداد
ingenuity
U
استعداد
property
U
استعداد
inapt
U
بی استعداد
gormless
U
کم استعداد
capability
U
استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
genius
U
استعداد
aptitude
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
turn
U
استعداد
turns
U
استعداد
gifted
U
با استعداد
parted
U
با استعداد
geniuses
U
استعداد
talented
U
استعداد
talents
U
استعداد
ungifted
U
بی استعداد
talentless
U
بی استعداد
susceptivity
U
استعداد
endowment
U
استعداد
simpleminded
U
کم استعداد
talent
U
استعداد
capacities
U
استعداد
endowments
U
استعداد
capacity
U
استعداد
reproductivity
U
استعداد هم اوری
imitativeness
U
استعداد تقلید
resistibility
U
استعداد مقاومت
sconce
U
جمجمه استعداد
reproductivity
U
استعداد تولید
palooka
U
بوکسور بی استعداد
risible faculty
U
استعداد خنده
child prodigy
U
بچهبا استعداد
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
war strenght
U
استعداد جنگی
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
cleverness
U
هوشیاری استعداد
artistic aptitude
U
استعداد هنری
capacities
U
استعداد مقام
capability
U
استعداد پیشرفت
liability
U
بدهکاری استعداد
liabilities
U
بدهکاری استعداد
strengths
U
استعداد رزمی
strength
U
استعداد رزمی
authorized strength
U
استعداد مجاز
capacities
U
گنجایش استعداد
capacity
U
استعداد مقام
indisposition
U
عدم استعداد
indispositions
U
عدم استعداد
flair
U
استعداد خصیصه
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
aptitude tests
U
ازمون استعداد
capacity
U
گنجایش استعداد
arts
U
استعداد استادی
art
U
استعداد استادی
command strength
U
استعداد یکان
end strength
U
استعداد نهایی
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
shift
U
نوبتی استعداد
shifted
U
نوبتی استعداد
division slice
U
استعداد لشگری
shifts
U
نوبتی استعداد
tendencies
U
توجه استعداد
cleverer
U
باهوش با استعداد
indisposedness
U
عدم استعداد
clever
U
باهوش با استعداد
caliber
U
گنجایش استعداد
cleverest
U
باهوش با استعداد
tendency
U
توجه استعداد
aptitude test
U
ازمون استعداد
gifts
U
دارای استعداد کردن
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
gift
U
دارای استعداد کردن
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
gift
U
استعداد پیشکش کردن
knack
U
صدای شلاق استعداد
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
able
با استعداد صلاحیت دار
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
gifted
U
موید شخص با استعداد
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
accountable strength
استعداد قابل توجه
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
habiliment
U
جامه استعداد فکری
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
potentialize
U
دارای استعداد کردن
dwelling house
U
در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
minnesota clerical aptitude test
U
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com