Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
southbound
U
عازم جنوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
south-east
U
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south-west
U
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south westerly
U
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south east
U
جنوب خاوری جنوب شرقی
south west
U
جنوب باختر جنوب غربی
westbound
U
عازم
goer
U
عازم
he set out for the village
U
عازم ده شد
leadoff
U
عازم شدن
embark
U
عازم شدن
embarked
U
عازم شدن
embarking
U
عازم شدن
embarks
U
عازم شدن
pull out
U
عازم شدن
pull-out
U
عازم شدن
pull-outs
U
عازم شدن
going
U
رایج عازم
destined
U
عازم براه
skiddoo
U
عازم شدن
set out
U
عازم شدن
skidoo
U
عازم شدن
northbound
U
عازم شمال
leave
U
عازم شدن
leaving
U
عازم شدن
off
U
عازم بسوی
off
U
مقابل عازم
stouten
U
عازم شدن
start on the journey
U
عازم سفر شدن
to head off
U
عازم شدن
[گردش]
ocean bound
U
عازم دریا یااقیانوس
to start on a journey
U
عازم سفری شدن
vamoose
U
بسرعت عازم شدن
we left for paris
U
عازم پاریس شدیم
outstand
U
عازم دریا شدن
put out
U
از ساحل عازم شدن
earth-bound
U
عازم کرهی زمین
to set out
U
عازم شدن
[گردش]
bound
U
عازم رفتن مهیا
out bound
U
عازم بیرون رفتن از بندر
puts
U
تعبیرکردن عازم کاری شدن
mog
U
عازم شدن دزدانه رفتن
put
U
تعبیرکردن عازم کاری شدن
head
U
عازم شدن سرپل گرفتن
putting
U
تعبیرکردن عازم کاری شدن
outbound
U
عازم ناحیه دور دست
homecoming
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecomings
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
south
U
جنوب
south
<adj.>
U
جنوب
south east
U
در جنوب خاور
south easterly
U
جنوب خاوری
south eastern
U
جنوب خاوری
South Pole
U
قطب جنوب
south east
U
جنوب شرق
southward
U
سوی جنوب
south eastern
U
جنوب شرقی
south western
U
جنوب باختری
south western
U
جنوب غربی
Antarctic
U
قطب جنوب
south west
U
در جنوب باختر
south west
U
جنوب غرب
southland
U
سرزمین جنوب
southeast
U
جنوب شرقی
southeast
U
جنوب خاوری
soiuthern cross
U
صلیب جنوب
soiuth ward
U
بسوی جنوب
the south pole
U
قطب جنوب
south-western
U
جنوب غربی
notus
U
باد جنوب
south-eastern
U
جنوب شرقی
south-east
U
جنوب شرق
south-west
U
جنوب غرب
lowlander
U
اهل جنوب
southerners
U
اهل جنوب
southern
U
اهل جنوب
south westerly
U
جنوب باختری
sou'westers
U
جنوب غربی
azimuth
U
نقطه جنوب
south wards
U
بسوی جنوب
southerner
U
اهل جنوب
southernmost
U
در اقصی نقطه جنوب
southwest
U
واقع در جنوب غربی
southwester
U
باد جنوب غربی
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
southwesterner
U
اهل جنوب غربی
southwestward
U
بسوی جنوب غربی
southwestward
U
درجهت جنوب باختری
southwestwards
U
بسوی جنوب غربی
southeastward
U
در جهت جنوب خاوری
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
antarctic circle
U
مدار قطب جنوب
celestial body south pole
U
قطب جنوب عالم
southern
U
جنوبا بطرف جنوب
libeccio
U
باد جنوب غربی
Antarctic
U
مربوط به قطب جنوب
souithernism
U
رسوم واداب جنوب
south east
U
سوی جنوب خاور
south easterly
U
سوی جنوب خاور
libecchio
U
باد جنوب غربی
southwestwards
U
درجهت جنوب باختری
south west
U
سوی جنوب باختر
southeaster
U
باد جنوب شرقی
southeaster
U
توفان جنوب شرقی
in a south easterly direction
U
از جهت جنوب خاور
south
U
بسوی جنوب نیم روز
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
southwester
U
توفان یا تندباد جنوب غربی
south wards
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
souithernism
U
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
soputheasternmost
U
در دورترین نقطه جنوب شرقی
soiuth ward
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
their p was toward the south
U
چشم اندازانهابسوی جنوب بود
galleta
U
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
aardwolf
U
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
bahama islands
U
جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
Makri
[Fethiye]
U
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
water moccasin
U
مار سمی ابزی جنوب امریکا
peafowl
U
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
judea
U
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
zulu
U
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
royal palm
U
نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
wilton
U
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
ASEAN
U
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
platypus
U
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
shout song
U
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
joshua tree
U
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
hottentot
U
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
nautilus
U
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan
U
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs
U
فرش های مرغی
[این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh
U
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif
U
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com