Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
borrower
U
عاریه گیرنده مقترض
borrowers
U
عاریه گیرنده مقترض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loaning
U
عاریه واژه عاریه
loan
U
عاریه واژه عاریه
loans
U
عاریه واژه عاریه
one who asks for a loan
U
مقترض
borrowers
U
مقترض
borrower
U
مقترض
debtors
U
مقترض محیل
debtor
U
مقترض محیل
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
lending
U
عاریه
free loan of non fungible things
U
عاریه
second hand
U
عاریه
second hands
U
عاریه
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
lend
U
عاریه دادن
lends
U
عاریه دادن
borrowed
U
عاریه گرفتن
loaner
U
عاریه دهنده
borrowed plumes
U
پیرایه عاریه
anonyme
U
نام عاریه
borrows
U
عاریه گرفتن
guaranteed loan
U
عاریه مضمونه
borrow
U
عاریه گرفتن
anonym
U
نام عاریه
loanword
U
واژه عاریه
have the lend of
U
عاریه گرفتن
lendable
U
عاریه دادنی
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
loaning
U
عاریه وام دادن
nom de guerre
U
اسم عاریه تخلص
loan
U
عاریه وام دادن
loans
U
عاریه وام دادن
loaning
U
عاریه دادن قرض کردن
lending library
U
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
lending libraries
U
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
loan
U
عاریه دادن قرض کردن
loans
U
عاریه دادن قرض کردن
to plume oneself on something
U
برای چیز جزئی یا عاریه بالیدن
Borrowed garments never fit well .
<proverb>
U
لباس عاریه هرگز به خوبى اندازه نمى شود.
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
lends
U
عاریه دادن اجاره دادن
loans
U
قرض دادن عاریه دادن
lend
U
عاریه دادن اجاره دادن
loaning
U
قرض دادن عاریه دادن
loan
U
قرض دادن عاریه دادن
accipient
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
acceptor
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
prehensile
U
گیرنده
grantee
U
گیرنده
touching
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
sensor
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
consignee
U
گیرنده
assignee
U
گیرنده
recipients
U
گیرنده
recipient
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
catcher
U
گیرنده
receiver
U
گیرنده
catchier
U
گیرنده
catchy
U
گیرنده
reciptacle
U
گیرنده
addressees
U
گیرنده
prehensorial
U
گیرنده
reciever
U
گیرنده
addressee
U
گیرنده
receivers
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
prehensory
U
گیرنده
receiving antenna
U
انتن گیرنده
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
tither
U
عشر گیرنده
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
beat receiver
U
گیرنده تداخلی
single circuit receiver
U
گیرنده یک مداره
revenger
U
انتقام گیرنده
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
receiving set
U
دستگاه گیرنده
baroreceptor
U
گیرنده فشار
rejuvenescent
U
جوانی از سر گیرنده
receiving set
U
گیرنده رادیویی
sound probe
U
گیرنده صوتی
bailee
U
تحویل گیرنده
transferee
U
تحویل گیرنده
transferee
U
انتقال گیرنده
determiners
U
تصمیم گیرنده
determiner
U
تصمیم گیرنده
acceptor level
U
تراز گیرنده
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
tube receiver
U
گیرنده لامپی
two valve receiver
U
گیرنده دو لامپی
amateur receiver
U
گیرنده اماتور
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
itching palm
U
دست گیرنده
iterant
U
ازسر گیرنده
grantee
U
انتقال گیرنده
loanee
U
وام گیرنده
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
mortgagee
U
رهن گیرنده
nociceptor
U
گیرنده درد
donee
U
گیرنده هدیه
donee
U
هبه گیرنده
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
grabber hand
U
دست گیرنده
inductance
U
گیرنده انرژی
fondler
U
اغوش گیرنده
feoffee
U
گیرنده تیول
exteroceptor
U
گیرنده برونی
interoceptor
U
گیرنده درونی
interoceptor
U
گیرنده احشایی
enteroceptor
U
گیرنده درونی
donee
U
گیرنده هبه
distilling receiver
U
گیرنده تقطیر
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
pledgee
U
وثیقه گیرنده
pledgee
U
رهن گیرنده
exempted , adressee
U
گیرنده استثنایی
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
cessionary
U
انتقال گیرنده
cell receptor
U
گیرنده سلولی
catch of guage
U
گیرنده بارانسنج
photoreceptor
U
گیرنده نور
pawnee
U
رهن گیرنده
passcatcher
U
گیرنده پاس
decision maker
U
تصمیم گیرنده
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
offtake canal
U
کانال گیرنده
consignee
U
گیرنده امانت
opiate receptor
U
گیرنده افیونی
concluder
U
نتیجه گیرنده
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
clocker
U
گیرنده وقت
bribee
U
رشوه گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده
payee
U
گیرنده وجه
acquisitive
فرا گیرنده
comprehensive
U
فرا گیرنده
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
striking
U
موثر گیرنده
strikingly
U
موثر گیرنده
receiver
U
فرف گیرنده
jams
U
سد گیرنده پاس
jammed
U
سد گیرنده پاس
trainee
U
تعلیم گیرنده
trainees
U
تعلیم گیرنده
receiver
U
دستگاه گیرنده
receivers
U
فرف گیرنده
receiver
U
گیرنده رادیویی
receivers
U
گیرنده رادیویی
payees
U
گیرنده وجه
borrowers
U
وام گیرنده
borrowers
U
قرض گیرنده
borrower
U
قرض گیرنده
jam
U
سد گیرنده پاس
borrower
U
وام گیرنده
prepossessing
U
گیرنده جالب
decreasing
U
نقصان گیرنده
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
platforms
U
رسانگر حامل گیرنده
periclinal
U
ازهمه سو شیب گیرنده
determinant
U
تصمیم گیرنده عاجز
directional reciever
U
گیرنده جهت دار
decision making unit
U
واحد تصمیم گیرنده
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
determinants
U
تصمیم گیرنده عاجز
d.c. reciever
U
گیرنده جریان دائم
donee country
U
کشور کمک گیرنده
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده بی سیم
receptor
U
ستاره مساعد گیرنده
iterative
U
ازسر گیرنده تکراری
receiver output volume
U
شدت صوت گیرنده
feoffee
U
زعیم انتقال گیرنده
long wave receiver
U
گیرنده موج بلند
mains receiving set
U
دستگاه گیرنده شبکه
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
receiver
U
دستگاه گیرنده بی سیم
pressure points
U
نقطههای گیرنده فشار
printing receiving apparatus
U
دستگاه گیرنده ثبات
zero beat
U
تنظیم موج گیرنده
catcher
U
فرفرههای گیرنده محصول
addressed
U
نشانی گیرنده پیام
addresses
U
نشانی گیرنده پیام
address
U
نشانی گیرنده پیام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com