English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bad dept U طلبی که امکان وصول ان کم باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
current assets U پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
as little as possible U اینقدر کم که امکان پذیر باشد
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
SMB U که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
to make every effort U تک و پوی زدن [به هر دری زدن] تا آنجا که امکان پذیر باشد
del credere agent U نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
interface U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interfaces U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
java U مجموعهای از توابع استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد از دورن برنامه java به پایگاه داده دستیابی داشته باشد
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
indolence U راحت طلبی
royalism U سلطنت طلبی
expansionism U توسعه طلبی
authoritarianism U قدرت طلبی
ambitiousness U جاه طلبی
expansionist U توسعه طلبی
expandsionism U توسعه طلبی
secessionism U تجزیه طلبی
defiance U مبارزه طلبی
contentiousness U نزاع طلبی
isolationism U انزوا طلبی
bellicosity U جنگ طلبی
ambition U جاه طلبی
monarchical U سلطنت طلبی
ambitions U جاه طلبی
alarmism U اشوب طلبی
combativeness U مبارزه طلبی
reformism U اصلاح طلبی
nomadism U اوارگی طلبی
monopolization U انحصار طلبی
monopolism U انحصار طلبی
abasement U خواری طلبی
opportunism U فرصت طلبی
militancy U نزاع طلبی
pacifism U صلح طلبی
meliorism U بهبود طلبی
poriomania U اوارگی طلبی
feminism U برابری طلبی زنان
agoraphobia U مرض انزوا طلبی
hedonism U مکتب رفاه طلبی
pacifism U ارامش طلبی صلحجویی
He is a man of leisure. U مردراحت طلبی است
pacificism U ارامش طلبی صلحجویی
adventurously U باجرات مخاطره طلبی
revisionism U تجدید نظر طلبی
Unbounded ambition. U جاه طلبی بی حد واندازه
separatism U تفکیک تجزیه طلبی
gage U مبارزه طلبی گروگذاشتن
reformism U تجدید نظر طلبی
anarchism U هرج و مرج طلبی
quarrelsomeness U نزاع طلبی جنگجوئی
anarchistic U وابسته به هرج و مرج طلبی
he fell a v to his ambition U قربانی جاه طلبی خودشد
secession U تجزیه طلبی انشعاب حزبی
He is an opportunist. U آدم فرصت طلبی است
power politics U سیاست جبر زور طلبی
quarelsomeness U نزاع طلبی فتنه جوئی
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
collections U وصول
collection U وصول
recovery U وصول
reception U وصول
receptions U وصول
recoveries U وصول
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
levy U وصول مالیات
to get in U وصول کردن
collects U وصول کردن
levying U وصول مالیات
recipients U وصول کننده
recipient U وصول کننده
collecting debts U وصول مطالبات
collectible U قابل وصول
acknowledgement of receipt U اعلام وصول
receipt U وصول کردن
receipts U اعلام وصول
accessible U قابل وصول
receives U وصول کردن
collect U وصول کردن
receive U وصول کردن
collecting books U وصول مطالبات
line of approach U راه وصول
collecting U وصول کردن
levies U وصول مالیات
levied U وصول مالیات
receipt U اعلام وصول
receipts U وصول کردن
get in U وصول کردن
outstanding U وصول نشده
doable <adj.> U قابل وصول
feasible <adj.> U قابل وصول
makable [spv. makeable] <adj.> U قابل وصول
levier U مالیات وصول کن
makeable <adj.> U قابل وصول
manageable <adj.> U قابل وصول
collection fee U هزینه وصول
collection order U دستور وصول
come at able U قابل وصول
recoveries U وصول جبران
recovery U وصول جبران
accession U تابع وصول
possible [doable, feasible] <adj.> U قابل وصول
collection charges U هزینه وصول
recoverable U قابل وصول
outstandingly U وصول نشده
accessibility U قابلیت وصول
contrivable <adj.> U قابل وصول
executable <adj.> U قابل وصول
recover U وصول کردن
collection charge U هزینه وصول
workable <adj.> U قابل وصول
practicable <adj.> U قابل وصول
cleared cheque U چک وصول شده
acknowledgment U اعلام وصول
collectable U قابل وصول
achievable <adj.> U قابل وصول
certificate of receipt U گواهی وصول
recovers U وصول کردن
makable <adj.> U قابل وصول
recovering U وصول کردن
recvery U استرداد وصول
acknowledgment U شماره اعلام وصول
collecting bank U بانک وصول کننده
debt collector U وصول کننده طلب
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
irrecoverably U بطور وصول نشدنی
irrecoverable U غیر قابل وصول
accessible U در دسترس قابل وصول
collection charge U هزینه وصول مطالبات
debt enforcement U درخواست طلب وصول
acknowledging U اعلام وصول کردن
good dept U طلب وصول شدنی
good debt U طلب وصول شدنی
publican U مامور وصول مالیات
solvency U قابل وصول بودن
cashes U وصول کردن نقدکردن
cashing U وصول کردن نقدکردن
acknowledges U اعلام وصول کردن
acknowledgement U اعلام وصول رسید
receivable U قابل وصول پذیرفتنی
acknowledge U اعلام وصول کردن
cashed U وصول کردن نقدکردن
cash U وصول کردن نقدکردن
acknowledgements U اعلام وصول رسید
publicans U مامور وصول مالیات
receipt U اعلام وصول نمودن
acknowledgments U اعلام وصول رسید
receipts U اعلام وصول نمودن
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
acknowledge وصول نامه ای را اظهار داشتن
reviving U وصول مطالبات سوخت شده
accessibility U دستیابی پذیری قابلیت وصول
collection of premiums U وصول اضافه ارزش سهام
acknowledgement U خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgments U خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgements U خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledges U وصول نامهای را اشعار داشتن
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
lien U حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
acknowledging U وصول نامهای را اشعار داشتن
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
bad debt U طلب غیر قابل وصول
bad debts U طلب غیر قابل وصول
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
acknowledge U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
cod U وصول وجه در موقع تحویل کالا
acknowledging U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
acknowledges U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
pillotage U وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
statement of affairs U وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
tonnage rent U حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
debt collection for realisation U property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
recevied for shipment bill of exchange U بارنامهای که مبین وصول کالا برای حمل است
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
feminism U عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
pocket judgment U سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com