English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
divorsement U طلاق یا مراسم طلاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
divorce U طلاق
divorcing U طلاق
divorces U طلاق
divorced U طلاق
repudiation U طلاق شرعی
divorcee U زن طلاق گرفته
divorced U طلاق دادن
limited divorce U طلاق محدود
permanent divorce U طلاق بائن
voidable divorce U طلاق رجعی
revocable divorce U طلاق رجعی
revocation of divorce U رجوع از طلاق
irrevocable divorce U طلاق بائن
be granted a divorce by U طلاق گرفتن از
to be divorced from U طلاق گرفتن از
divorcing U طلاق دادن
bill of divorce U طلاق نامه
to get divorce U طلاق گرفتن
divorce granted at the a woman's request U طلاق خلع
divorces U طلاق دادن
divorcees U زن طلاق گرفته
divorce U طلاق دادن
repudiates U طلاق دادن
repudiating U طلاق دادن
repudiate U طلاق دادن
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
to get a divorce [from somebody] U طلاق گرفتن [از کسی]
put away U مردود ساختن طلاق دادن
accolade U [آذینی روی طلاق، در و پنجره]
connivance U ی تواند زن خود را طلاق دهد
to put a way childish U رها کردن طلاق دادن
He has divorced his wife. U از زنش جدا شده ( او را طلاق داده است )
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
rituals U مراسم
ceremonies U مراسم
ceremony U مراسم
goblet U جام [در مراسم]
chalice U جام [در مراسم]
funeral U مراسم دفن
exequies U مراسم تدفین
morning parade U مراسم صبحگاه
burial service U مراسم دفن
funerals U مراسم دفن
ceremony U مراسم نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
pageant U مراسم مجلل
pageants U مراسم مجلل
chalice U گیلاس شراب [در مراسم]
goblet U گیلاس شراب [در مراسم]
Commemoration services were held . U مراسم یاد بودانجام شد
funeral U مراسم تشییع جنازه
mass U مراسم عشاء ربانی
masses U مراسم عشاء ربانی
funerals U مراسم تشییع جنازه
calebrate U بجا اوردن مراسم
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
massing U مراسم عشاء ربانی
karma U سرنوشت مراسم دینی
rite U مراسم تشریفات مذهبی
general muster U مراسم اجتماعی عمومی
betroth U مراسم نامزدی بعمل اوردن
christening U مراسم تعمید ونامگذاری بچه
swear in U با مراسم تحلیف وارد کردن
solemnity U ایین تشریفات مراسم سنگین
personal salute U مراسم سلام افراد برجسته
To perform the marriage ceremony. U مراسم عقد راجاری کردن
side honors U مراسم ادای احترام در میزپاس
funerary U وابسته به مراسم تشییع جنازه
events to mark the Day of German Unity U مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
last rites U مراسم دفن و کفن و دعای ختم
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
communicants U اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicant U اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
Langhing is improper at a funeral. U خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. U مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
accolades U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
last rites U مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
blessed sacrament U مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
burial U زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
burials U زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
accolade U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
exequy U مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
retreated U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
evening parade U رژه شامگاه مراسم شامگاه
retreating U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreats U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreat U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
landscape carpet U فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com