English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lure U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
luring U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
squidding U استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
victim U طعمه
terminal tackle U طعمه
sets U طعمه ها
set U طعمه ها
setting up U طعمه ها
prey U طعمه
baiting U طعمه
victims U طعمه
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
baits U طعمه ماهیگیری
chums U طعمه ماهیگیری
hanks U طعمه شکار
baits U طعمه دادن
baited U طعمه ماهیگیری
victimizing U طعمه کردن
chum U طعمه ماهیگیری
baited U طعمه دادن
put upon U طعمه قراردادن
victimises U طعمه کردن
chumming U طعمه ریزی
victimised U طعمه کردن
victimize U طعمه کردن
victimized U طعمه کردن
victimizes U طعمه کردن
baiter U طعمه دهنده
put-upon U طعمه قراردادن
victimising U طعمه کردن
bait U طعمه دادن
bait U طعمه ماهیگیری
hank U طعمه شکار
lures U طعمه ماهی
lure U طعمه ماهی
lured U طعمه ماهی
predacity U طعمه جویی
luring U طعمه ماهی
ravin U طعمه شکاری
prey U طعمه قربانی
nymph U طعمه مصنوعی ماهیگیری
hitting U طعمه دزدی ماهی
hits U طعمه دزدی ماهی
bait casting U پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
hit U طعمه دزدی ماهی
popper U طعمه شناور ماهیگیری
wet fly U طعمه ماهیگیری زیرابی
nymphs U طعمه مصنوعی ماهیگیری
takes U طعمه خوردن ماهی
fly fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
fly-fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
poppers U طعمه شناور ماهیگیری
popping plug U طعمه ماهیگیری شناور
raven U شکار طعمه شکاری
ravens U شکار طعمه شکاری
take U طعمه خوردن ماهی
fished U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
bait fish U ماهی کوچک بعنوان طعمه
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
fly U طعمه مصنوعی بشکل حشره
spinner U نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
bottom rig U وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
fishes U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
dropper fly U طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
fish U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
prey U دستخوش ساختن طعمه کردن
lures U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
jigs U نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
jig U نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
lured U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
tailfly U طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
lure U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
kill devil U طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
hackle U پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
steamers U طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
steamer U طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
luring U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
terminal rig U طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
turtle knot U گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
fly tying U گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
bucktail U نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
bug taper U ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
fly dope U ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
bait U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bugs U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bug U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baited U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
plugging U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spooned U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plug U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spoon U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plugs U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
mindfully U با توجه
care U توجه
regards U توجه
tendance U توجه
NB U توجه!
cares U توجه
regarded U توجه
mindfulness U توجه
unconsidered U بی توجه
heed U توجه
heeded U توجه
heeding U توجه
re- U با توجه به
re U با توجه به
heedfulness U توجه
heeds U توجه
keeps U توجه
keep U توجه
turn to U توجه
heedfully U با توجه
cared U توجه
attentiveness U توجه
listless U بی توجه
oblivious U بی توجه
inattentive U بی توجه
assiduity U توجه
unresponsive U بی توجه
advertency U توجه
adverence U توجه
attention to orders U توجه
remarks U توجه
remarking U توجه
advertence U توجه
remarked U توجه
remark U توجه
listlessly U بی توجه
note U توجه
notes U توجه
noting U توجه
attendances U توجه
attendance U توجه
attention U توجه
attentions U توجه
regard U توجه
tendency U توجه استعداد
notice U توجه اطلاع
noticed U توجه اطلاع
unwitting U بی توجه بی هوش
perpend U توجه کردن
observingly U از روی توجه
pay respect to U توجه داشتن به
noteworthy U قابل توجه
to be d. to U توجه نکردن به
tendencies U توجه استعداد
oyez U توجه کنید
see after U توجه داشتن به
consideration U توجه مراعات
self care U توجه از خود
liberals U جالب توجه
substantial U قابل توجه
liberal U جالب توجه
yummy U جالب توجه
consideration U توجه تامل
noticing U توجه اطلاع
notices U توجه اطلاع
remarkable U جالب توجه
remarkable U قابل توجه
welfare U توجه کردن
considerations U توجه تامل
tentless U بی توجه بی دقت
take care of U توجه کردن از
tents U توجه کردن
safe keeping U حفافت توجه
considerations U توجه مراعات
devil may care U بی توجه به مقام
caution U اخطار توجه
cautioned U توجه کنید
cautioned U اخطار توجه
cautioning U توجه کنید
cautioning U اخطار توجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com