English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the reverse of the medal U طرف یا جنبه دیگر موضوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
She turned the conversation to another subject. U او [زن] موضوع را [به چیزی دیگر] عوض کرد.
pirating U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirated U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirate U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirates U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
leered U جنبه
aspects U جنبه
leers U جنبه
leering U جنبه
leer U جنبه
aspect U جنبه
ambivalence U دارای دو جنبه
provisionality U جنبه موقتی
self U شخصیت جنبه
perspectives U جنبه فکری
pro U جنبه مثبت
fortes U جنبه قوی
perspective U جنبه فکری
sights U جنبه چشم
sight U جنبه چشم
forte U جنبه قوی
pro- U جنبه مثبت
politick U جنبه سیاسی دادن به
prospect U پیش بینی جنبه
prospected U پیش بینی جنبه
pragmatism U جنبه عملی قطعیت
prospecting U پیش بینی جنبه
rheostat U جنبه مقاومت الکتریکی
sinify U جنبه چینی دادن
mysteriousness U جنبه سری مرموزیت
prospects U پیش بینی جنبه
phase U اهله قمر جنبه
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
materiality U جنبه مادی ضرورت
laicize U جنبه عامیانه دادن به
personalize U جنبه شخصی دادن به
spiritualization U جنبه روحانی دادن به
phased U اهله قمر جنبه
phases U اهله قمر جنبه
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
despiritualize U فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
politicised U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
c U استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
politicising U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
anthropomorphize U جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
politicization U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
anthropomorphism U قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
The pros and cons ( of something ) . U جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
politicize U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
coroner U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroners U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
qui tam action U دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
wise U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
kenosis U اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
wisest U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
coroners U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
commercialize U بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
sinicize U جنبه چینی دادن چینی کردن
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
questions U موضوع
motif U موضوع
motifs U موضوع
questioned U موضوع
subjected U موضوع
subject U موضوع
subjecting U موضوع
subjects U موضوع
question U موضوع
mattering U موضوع
themes U موضوع ها
mattered U موضوع
afair U موضوع
matters U موضوع
proposition U موضوع
propositioned U موضوع
propositioning U موضوع
point U موضوع
matter U موضوع
topic U موضوع
subject [topic] U موضوع
topics U موضوع ها
subjects U موضوع ها
propositions U موضوع
texts U موضوع
indirect objects U موضوع
head U موضوع
topics U موضوع
topic U موضوع
objects U موضوع
plotless U بی موضوع
text U موضوع
objecting U موضوع
objected U موضوع
criteria U موضوع
object U موضوع
theme U موضوع
themes U موضوع
issues U موضوع
direct objects U موضوع
issued U موضوع
issue U موضوع
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
object U موضوع منظره
postulating U اصل موضوع
postulates U اصل موضوع
issue U موضوع شماره
issue U موضوع دعوی
grievance U موضوع شکایت
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
subject U رعایا موضوع
subjected U شیی موضوع
What's behind all this? U موضوع چه است؟
subject matter U موضوع اصلی
subjected U رعایا موضوع
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
objected U موضوع منظره
postulated U اصل موضوع
issued U موضوع شماره
subject U شیی موضوع
issued U موضوع دعوی
irrelevant U خارج از موضوع
subject matter U مطلب موضوع
issues U موضوع شماره
What's the matter? U موضوع چیه؟
universe of discourse U موضوع بحث
side issues U موضوع فرعی
side issue U موضوع فرعی
indirect objects U موضوع منظره
postulate U اصل موضوع
subjecting U رعایا موضوع
subjects U رعایا موضوع
subjects U شیی موضوع
issues U موضوع دعوی
it is a question of money U موضوع بسته به
not to the point U خارج از موضوع
out of question U خارج از موضوع
problems U معما موضوع
objective complement U مکمل موضوع
off the track U از موضوع پرت
problem U معما موضوع
decades U ده موضوع یا رویداد
privity U موضوع محرمانه
What's on? U موضوع چه است؟
What's up? U موضوع چه است؟
decade U ده موضوع یا رویداد
in contestation U موضوع بحث
not to point U بیرون از موضوع
What is happening? U موضوع چه است؟
lemma U مقدمه موضوع
business U موضوع تجارت
businesses U موضوع تجارت
matter on hand U موضوع بحث
monomaniac U دیوانه یک موضوع
in question U موضوع بحث
recitation U تعریف موضوع
recitations U تعریف موضوع
What gives? U موضوع چه است؟
beside the question U خارج از موضوع
objecting U موضوع منظره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com